جواب:
علم و دانش آن حضرت، از احتجاجات او با دشمنان اهل بيت، به خصوص معاويه و مروان و نامههايي كه به معاويه مرقوم فرموده و خطبههايي كه به مناسبتهايي انشاء نموده وا ز دعاي عرفه و دعاهاي ديگر كه از آن حضرت در كتابهاي شيعه و سني نقل شده, ظاهر و آشكار است. از جمله، ابن عساكر در تاريخ دمشق 4/323 روايت كرده: كه نافع از ارزق رهبر فرقه از ارقة خوارج به حسين(ع) عرض كرد: خدائي را كه ميپرستي براي من توصيف كن. حسين(ع) فرمود: «يا نافِعُ مَنْ وَضَعَ دينَهُ عَلي الْقياسِ لَمْ يَزَل الدَّهرُ في الاْلِتباسِ مائِلاً ناكباً عَن الِمنْهاج طاعِناً بِاِلْاِعْواجِ ضالاً عَنِ السَّبيلِ قائِلاً غَيْرَ الْجَميلِ يا بْنَ الْاَرْزَقْ اَصِفُ اِلهي بما وَصَفً بِهِ نَفَسَهُ لا يُدْرَكَ بالحواس وَ لابُقاسُ بِالنّاسِ قَريبٌ غَيْرَ مُلْتِصَق وَ بَعيدٌ غَيْرَ مُسْتَقَصي يوحّد و لايبعض مُعروف بالاياتِ مَوصِفٌ يا لْعَلاماتِ لا اِلهَ الاّ هُوَ الْكَبيرُ المتعال» [اي نافع هر كس دين خود را بر قياس بسازد همواره در اشتباه است و در راه به رو در افتد و به اعواج كوچ كند و گمراه گردد و سخنان نا زيبا گويد. اي پسر ارزق من خدايم را وصف ميكنم به آنچه او خود را وصف فرموده است. او به حواس ادراك نشود و به مردم قياس نگردد. نزديك است ولي به چيزي چسبيده نيست، دور است اما دوري نجسته او يگانه است و تبعيض و تجزيه و تركيب در او راه ندارد و به نشانها شناخته شده و به علامات وصف شده است غير از خداوند بزرگ و بلند مرتبه خدايي نيست.]
|