جواب:
يكي از خبرهاي غيبي رسول خدا، پيش گويي نسبت به شهادت سيدالشهداء است. اين پيشگويي, علاوه بر اينكه از طرق متعدد شيعه، روايت شده است، در كتب تاريخي و حديثي اهل سنت نيز نقل شده است؛ از جمله ابن سعد و طبراني از عايشه روايت كردهاند: رسول خدا فرمود: «اَخْبَرَني جَبْرَئيلُ اَنَّ ابْني الحُسَيْنُ يُقْتَلُ بَعدي بِاَرضِ الطَّفِ، و جائَني بِهذهِ تلربةَ فَاَخْبَرني ان فيها مَضْجَعَهُ.» [جبرئيل به من خبر داد كه پسرم حسين كشته ميشود بعد از من، در زمين طف، و اين خاك را برايم آورد و خبر داد كه مضجع او در آن است.] مضمون اين روايت با الفاظ گوناگون توسط راويان گوناگون و متعددي روايت شده است؛ از جمله ابن سعد از شعبي روايت كرده است: علي فرمود: وارد شدم بر رسول خدا(ص) در حالي كه گريه ميكرد از سبب گريه او پرسيدم فرمود: «قَبَضَ جَبْرَئيلُ قَبْضَةً مِنْ تُرابٍ شَمَّني اِياهُ فَلَمْ اَمْلِكْ عَيْني اَنْ فاضَتا.» (صواعق، تذكوه الخواص، 260) [پس جبرئيل يك مشت از خاك قبض كرد و به مشام من رسانيد پس نتوانستم ديدگانم را از ريختن اشك نگاه دارم.] و در طريق ديگر از عايشه روايت شده است كه: «اِنَّ جِبْرَئيل اَراني التُرْبَةَ. الّتي يُقْتَلَ عَلَيْها الْحُسَيْنُ فاشتَّدَ غَضَبُ اللهِ عَلي مَنْ يَسْفِكُ دَمَهُ.» (صواعق/190 و 191 و كنزالعمال، 6/223) طبراني و ابو يعلي از زينب بنت جحش از رسول خدا(ص) روايت كردهاند كه فرمود: «اِنَّ جِبْرَئيلَ اَتاني و اخبرني اَنَّ ابْني هذا تَقْتُلُهُ اُمَّتي فَقُلْتُ: فَاَرِني تُرْبَتَهُ فَاَتاني بِتُربَةٍ حَمْراءَ» (كنزالعمال، 6/223) [جبرئيل نزد من آمد و به من خبر داد كه اين پسرم (يعني حسين) را امت من ميكشند. گفتم تربت او را به من نشان ده، پس تربت سرخي برايم آورد.] سبط ابن الجوزي روايت كرده چون حسين(ع) به زمين كربلا رسيد پرسيد: اين زمين چه نام دارد؟ گفتند: كربلا و نينوا هم به آن گفته ميشود كه نام دهي است در آن. حسين(ع) گريست و فرمود: كرب است و بلاء. ام سلمه به من خبر داد كه جبرئيل نزد رسول خدا(ص) بود و تو با من بودي، پيغمبر فرمود: بگذار پسرم را، پس تو را گرفت و در دامن خود گذارد. جبرئيل گفت: او را دوست ميداري؟ فرمود: آري. گفت: امّت تو او را خواهند كشت و اگر بخواهي زميني را كه در آن كشته ميشود به تو نشان ميدهم. پس جبرئيل زمين كربلا را به پيغمبر(ص) نشان داد. چون به حسين گفته شد اينجا زمين كربلا است آن را بوئيد و فرمود: اين است زميني كه جبرئيل به پيغمبر خبر داد كه من در آن كشته ميشوم. و در روايت ديگر است كه يك مشت از آن را برداشت و بوئيد. نظير اين حديث را، ابن سعد در طبقات، از واقدي نقل كرده است. (تذكرة الخواص/259 و 260) ابو حنيفه دينوري ميگويد: چون حسين(ع) و اصحابش وارد كربلا شدند، و حرّ و سپاهيانش برابر آن حضرت ايستادند، و مانع از سير و رفتن آنها شدند؛ حرّ گفت: در همين مكان فرود آي زيرا فرات نزديك است. حسين فرمود: اين مكان چه نام دارد؟ گفتند: كربلا. فرمود: صاحب كرب و بلا است. پدرم وقتي به صفين ميرفت، گذارش به همين مكان افتاد و من با او بودم، ايستاد و از اسم اين زمين پرسيد. پس خبر دادند او را به اسم آن، فرمود: اينجا خوابگاه شتران آنها و اينجا محل ريختن خون آنان است، پس از آن حضرت از معناي اين كلام سؤال شد؛ فرمود: «ثِقْلٌ لِآلِ مُحَمَّدٍ يَنْزِلُونَ هيهُنا» (اخبار الطوال/226 و حياةالحيوان 10/60) بيهقي روايت كرده كه پيغمبر(ص) خبر داد به شهادت حسين(ع) در طف كه مكاني است نزديك كوفه و به كربلا شناخته ميشود. (السيرة النبويه، 3/220) يعقوبي ميگويد: اول كسي كه بانگ نالهاش در مصيبت حسين(ع) در مدينه بلند شد، امّ سلمه همسر پيغمبر(ص) بود؛ زيرا پيغمبر(ص) شيشهاي كه در آن «تربتي بود به او داده و به او فرموده بود: جبرئيل به من اعلام كرده كه امت من حسين را ميكشند، و اين تربت را به من داده و به امّ سلمه فرمود: وقتي اين خاك خون تازه گرديد، بدان، حسين كشته شده است. آن خاك نزد امّ سلمه بود (تا وقتي حسين به عراق حركت كرد.) امّ سلمه همواره در آن نظر ميكرد، وقتي ديد آن خاك، خون شده، فرياد زد: «وا حُسَيْناهُ وا اِبْنَ رَسُولِ الله» زنها از هر سو بانگشان به ناله بلند شد تا آنكه مدينه پر از شيون و ضجّه شد به طوريكه مانند آن هرگزشنيده نشده بود. اين حديث را ابن حجر از ملا و ابن احمد در زياده مسند، با مختصر تفاوت نقل كرده و روايت كرده كه: آن تربت، تربت زمين قلتگاه آن حضرت بود.
|