جواب:
اولا : بـعـضي گمان مي كنند كه زهد يعني فقر و فلاكت , و لذا ثروت را با آن منافي مي دانند , در حـالـيـكه حقيقت زهد حرص نزدن بر مال دنيا , و مساوي بودن داشتن ونداشتن ثروت نزد آدمي است , و خداوند زهد را در دو كلمه جمع كرده و فرموده ( لكي لا تاسوا علي مافاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم ) ( سوره 57 / آيه 23 ) . و اصولا زهد وقتي ظاهر مي شود كه انسان ثروتمند باشد و بدون بخل ورزي از ثروت خودبذل كند چـون فـقـيري كه ثروتي ندارد و مالك چيزي نيست چه زهدي در حق او صادق است ؟ و اين زهد قهري چه فضيلتي به حساب مي آيد و ثانيا : پيامبر و علي عليهماالسلام كه نان جو خورده و لباس خشن مي پوشيدندبخاطر مصالح مسلمين و وضع بد مردم در آن زمان چنين زندگي مي كردند و لذا وقتي بعضي مثل سفيان ثوري و بعضي ديگر از متصوفه به امام باقر و امام صادق ( عليهماالسلام ) اعـتـراض مي كردند كه با اينكه جد شما زهد پيشه بود شما چرا در رفاه زندگي مي كنيد , پاسخ مـي دادنـد كـه مـقـتضاي آن زمان آنگونه زندگي كردن بود , و امروز وضع به گونه اي است كه مي توان چنين زندگي كرد . و همينطور از امام رضا ( عليه السلام ) هم كلامي در اين زمينه نقل شده است . و ثـالثا : علي ( عليه السلام ) در مدينه باغ و بستان و چشمه هائي ( مثل چشمه ابي نيزر و بغيبغه ) داشتند كه قيمت آنها به هزاران دينار مي رسيد اما همه را در راه خدا وقف نمودند . و رابـعـا : امـام حـسـيـن ( عليه السلام ) آن لباسها را خودش نپوشيده بود بلكه آنهارا براي چنين روزگـاري نـگاه داشته بود , يعني آنها را نگاه داشته بود تا در راه خدا بدهد و معلوم است كه براي نجات يك مجاهد در راه خدا انفاق كردن بهترين عمل في سبيل اللّه است . و خـامسا : بنابر بعضي از نقلها امام حسين ( عليه السلام ) بعد از شهادتش هفت ياهفتاد هزار دينار طـلا بـدهـكار بود كه امام سجاد ( عليه السلام ) وقتي به مدينه مراجعت نمود , باغي كه متعلق به پدرش بود به سيصد هزار فروخت و دين پدر راپرداخت كرد . بنابر اين زهد , قطع علاقه از دنيا و مال و ثروت است , نه فقير بودن , و امام حسين ( عليه السلام ) زاهدترين افراد زمان خود بود .
|