بازگشت

گروه: اطلاعات عمومي
 
 
مرکز پاسخگو:دفتر تبليغات اسلامي
موضوع اصلي:قيام امام حسين (ع)
موضوع فرعي:چرا امام حسين قيام كرد
سؤال:چرا امام حسين (ع) عليه يزيد قيام كرد و مانند امام مجتبي (ع) كه با معاويه صلح كردند, با او صلح نكردند؟


جواب:

وقتي دانستيم امام (ع) كسي است كه عالم ترين و متقي ترين و مؤمن ترين مردم عصر خويش است وداراي عصمت مي باشد و هيچ گونه اشتباهي نكرده است و معصيتي مرتكب نمي شود, بايد به آن چه انجام داده اند,تسليم محض باشيم و بدون چون و چرا قبول كنيم , زيرا در روايت معتبر آمده است : خداوند متعال صحيفه اي براي پيامبر(ع) از آسمان فرستاد كه در آن دوازده مهر بود. هر امامي مهر خود را باز مي كرد و به آن چه در آن نوشته بود,عملي مي كرد.(1)
ثانياً: بعد از شهادت حضرت علي (ع) و انجام مراسم غسل و كفن و دفن , امام مجتبي (ع) روي منبر رفتند بعد ازحمد و ثناي الهي و درود و صلوات بر جدّ بزرگوار خود حضرت خاتم الأنبيا و تمجيد و تعريف از پدر مظلومش ومعرفي خود و خاندان رسالت , اعلان بيعت كردند و مردم هم با او بيعت نمودند. از فرداي آن روز عمال و حكّام خودرا در ولايات منصوب كردند.
جاسوسي را كه از طرف معاويه وارد كوفه شده بود, دستگير كرده و گردن زدند و به ابن عباس (حاكم بصره )نوشته : جاسوس ديگري را كه از طرف معاويه وارد بصره شده , بگير و گردن بزن .
به دنبال آن نامه اي با لحن تند به معاويه نوشتند كه : جاسوسي مي فرستي و مكر و حيله ها مي كني ؟! از قرار معلوم گويا قصد جنگ داري ! اگر چنين است , من آماده ام .
معاويه , جواب نامه را نوشت و براي حضرت فرستاد. مكاتبه بين حضرت و معاويه ادامه داشت تا به حضرت خبر دادند معاويه لشگر فراواني تجهيز نموده و به جانب عراق گسيل داشته است .
از طرفي با منافقان و خارجيان كه داخل لشكر حضرت امام حسن بودند و از ترس حضرت علي (ع) اظهارمخالفت نداشتند, به وسيله جاسوسان خود تماس گرفت كه : اگر حسن بن علي (ع) را بكشيد, به هر كدام دويست هزار درهم خواهم داد و يكي از دخترانم را به ازدواج قاتل درخواهم آورد.
امام مجتبي (ع) پس از اطلاع , بالاي منبر رفتند و مردم را براي مقابله با معاويه ترغيب كردند. ابتدا با سردي مواجه شدند, ولي بالأخره گروه زيادي را جمع كردند و از كوفه بيرون رفتند و در تخليه پس از تقسيم و گروه بندي لشكر, عده اي را براي مقابله با لشكر معاويه فرستادند, امّا طولي نكشيد كه خبر آوردند فلان فرمانده و فلاني به معاويه پيوسته و شيرازهء لشكر متزلزل شده است .
حتي به حضرت خبر دادند گروهي از فرماندهان به معاويه پيام دادند: در صورت تمايل , حسن بن علي را دست بسته تحويل شما خواهيم كرد. اين جا بود كه حضرت احساس كردند جان خودش و پيروانش در خطر جدي قرارگرفته است . مهم ّتر از همه به خاطر چهرهء كاذبي كه معاويه بين مردم پيدا كرده بود, اگر امام 7و يارانش شهيد بشوند,خونشان هدر رفته و چندان اثري نخواهد داشت .
اين بود كه امام 7از راه ناچاري , دندان بر جگر گذاشت و براي حفظ اسلام و حفظ شيعيان و نشان دادن چهره ءواقعي معاويه , با او سازش نموده و ترك همه كردند, چنان كه در جنگ تحميلي ايران و عراق , امام مجبور شدند باصدام ترك مخاصمه كرده و كاسهء زهر را سر بكشند.
ثالثاً: امام 7با معاويه , صلح به معناي واقعي كلمه نكردند, بلكه اگر اسمش را آتش بس و ترك مخاصمه بگذاريم , بسيار به جا است .
به علاوه در صلح نامه موادّي گنجانده شده بود كه از جمله اين بود كه معاويه متعرض امام (ع) نگردد و به كتاب وسنّت رسول خدا(ع) و سيرهء خلفاي شايسته عمل كند و بعد از خود احدي را براي خلافت تعيين ننمايد و شيعيان علي (ع) در شام و حجاز و عراق و يمن از شر او ايمن باشند. نيز حضرت اميرمؤمنان را در نماز و منابر سب نكنند و...روشن است عمل به اين ها سراسر به ضرر معاويه تمام خواهد شد و از طرفي نمي تواند به آن عمل نكند, چون چهره ءواقعيش بين مردم آشكار خواهد شد مردم مي فهمند كه معاويه پاي بند هيچ اصلي از اصول اسلامي نيست .
رابعاً: موقعيت زمان امام مجتبي و حضرت سيدالشهدا(ع) از زمين تا آسمان تفاوت داشت , چون معاويه قابل مقايسه با يزيد پسرش نبود, زيرا:
اولاً: معاويه , پيامبر7را درك كرده و از صحابي به شمار مي آمد, برخلاف يزيد
ثانياً: عنوان كاتب الوحي را داشت . مي گويند: يكي از نويسندگان وحي آسماني معاويه بود
ثالثاً: به عنوان دايي مؤمنان معروف بود, چون برادر خاتم رسول خدا(ع) است
مهم تر از همه با اين كه فاسد و فاسق بود و رسول خدا(ع) و شريعتش را قبول نداشت , امّا مي دانست اگر بخواهدحكومتش دوام داشته باشد, بايد شئون اسلامي را رعايت كند. در اين امر به حدّي متظاهر بود كه بسياري از مردم حتّي برخي از زهاد لشكر امام علي (ع) مردد مي شوند كه آيا حق با علي است يا معاويه !
خامساً: سال ها بود از طرف خلفاي ثلاث بر مردم شامات حكم راني مي كرد و گروهي را با پول و ثروت , عده اي را با دادن پست و مقام و برخي را از طريق رعب و تهديد و بالاخره دستهء چهارم را با تزوير و تظاهر به اسلام وّّرياست ساكت كرده بود. كسي حرف نمي زد يا حق حرف زدن را نداشت . معاويه به گونه اي بر اوضاع مسلّط بود كه مي توانست هر كسي را بخواهد, بكشد و آب از آب تكان نخورد. به همين خاطر, امام حسين (ع) بعد از امام مجتبي (ع) ده سال با معاويه زندگي كرد, كه جز انتقاد از طريق نامه و صحبت كاري نكرد.
امّا يزيد از هر جهت با معاويه فرق داشت . امام (ع) از فرصت بهترين استفاده را كرد و با شهادت خود, دودمان بني اميه را برباد داد.
(پـاورقي 1.محدّث قمي , منتهي الأمال , ج 1 ص 163