جواب:
حادثهء عاشورا دو صفحه دارد: يك صفحهء سياه و تاريك , صفحهء ديگر روشن و نوراني . صفحهء سياه از آن نظر سياه است كه در آن كشتن بي گناه و جوان و شيرخوار, تاختن اسب بريدن بدن هاي بي سر, آب ندادن به انسان , شلاق زدن به زن ها و بچه ها. سوار كردن اسرا بر شتران بي جهاز و در يك كلام ظلم و جنايت مي بينيم . در اين نگاه قهرمان پسر معاويه , پسر زياد, عمر سعد, شمر و... است و مظلوم و ستمديده : حسين (ع) و يارانش . بااين ديد بايد براي مظلوميّت و ستم هايي كه وارد شد, گريه كرد و محزون شد. صفحهء نوراني از آن نظر نوراني است كه در آن حماسه , افتخار, تجلي انسانيت و حقيقت و حق پرستي مي بينيم .در اين ديد قهرمان , حسين 7است و يارانش , و بدبخت و مغلوب و شكست خورده يزيد است و پسر زياد و پسرسعد و... از اين ديد حسين (ع) خودش تنها نبود كه يك روز او را كشتند و سر از بدنش جدا ساختند و تمام شد, بلكه حسين يك مكتب است . لذا بايد هميشه يادش را زنده نگه داشت تا مكتبش زنده بماند. بايد هميشه از مردم اشك گرفت و مرد را گرياند, همان طوري كه پيامبر اكرم (ع) و ائمه اطهار(ع) فرمودند: بايد براي امام اشك گرفت و اشك ريخت , امّا نه مثل اشك در مصيبت يك مظلوم و ستمديده , بلكه در مصيبت يك قهرمان بايد او را به ياد بيارويم و اشك بريزيم تا روح قهرمان در روح ما پيدا شود و احساسات قهرماني پيداكنيم تا به اندازه اي نسبت به حق و حقيقت غيرت پيدا كنيم و ما هم عدالت خواه شويم و با ظلم و ظالم نبرد كنيم وآزادي خواه شويم و عزّت نفس و شرف انسانيت پيدا كنيم . در يك كلام حسين 7مثل ما يك تن و يك شخص نبودكه روزي كشته شده است و ديگر لازم نباشد از او يادي كنيم , بلكه يك مكتب است كه بايد با ياد او مكتبش را زنده نگه داريم .(1) (پـاورقي 1.مجموعه آثار, ج 17 ص 28..
|