بازگشت

گروه: اطلاعات عمومي
 
 
مرکز پاسخگو:دفتر تبليغات اسلامي
موضوع اصلي:عدم استفاده از معجزه
موضوع فرعي:استفاده نكردن از قدرت الهي در جنگ ها
سؤال:چرا امام حسين(ع) و سائر امامان در جنگ با دشمنان خود از قدرت الهي و علم غيب خود استفاده نميكردند و تن به سختي و شهادت ميدادند؟


جواب:

پيامبر اكرم و امامان مانند ساير مردم زندگي ميكردند و در اعمال و معاملات و معاشرت هايشان مانند بشر عادي بودند. با چشم ميديدند، با گوش ميشنيدند، به وسيلة حواسّ به اشياي خارج علم پيدا ميكردند و طبق ظواهر و به وسيلة مشاهده و گواه قضاوت و داوري ميكردند. نيز در امور اجتماعي با مردم مشورت ميكردند و براي معالجه به پزشك مراجعه ميكردند. در زندگي عاديِ آنها استفاده از غيب معمول نبود. آنان با اين كه از علم غيب بهرهمند بودند، در زندگي خويش از آن استفاده نميكردند و اعمال و رفتار خود را بر اطلاعات غيبي استوار نميساختند، ليكن اگر موضوع حرام و كارزشتي پيش آمد ميكرد كه انجام آن، حتي به خاطر جهل در نظرها قبيح و زشت بود و به مقام شامخ پيمبري براي اثبات امامت يا پيامبري لازم ميشد، ميتوانستند از نيروي غيبي استفاده نمايند.
پيامبر و امام ميتواند از حوادث غيبي و پيش آمدها و افعال آيندة خود و ديگران آگاه شود، ليكن اين علم مسير حوادث را تغيير نميدهد و در افعال و ارادهها اثر نميگذارد و منشأ تكليف قرار نميگيرد، زيرا علم به غيب عبارت است از مشاهدة نظام هستي. مشاهدة نظام هستي و آگاهي به اين كه چه ميشود، تأثيري در انجام يا عدم آن ندارد، مانند پزشكي كه ميداند بيماري مريضش را خواهد كشت، كه دانستن اين مطلب جلوي آن حادث را نميتواند بگيرد. به تعبير ديگر: علم و آگاهي به وقوع، غير از وقوع و انجام آن كار است. كسي كه علم غيب دارد، اگر قدرت جلوگيري از آن رال نداشته باشد، صرف دانستن نميتواند از واقع شدن آن كار جلوگيري كند.
علم غيب موهبتي الهي نزد پيامبر و امام است كه به وسيلة آ، پيامبري يا امامت خود رااثبات ميكند. در حقيقت علم غيب امانتي است نزد آنان كه خداوند به آنان داده است. خداوند اين علم را به آنان عنايت كرده تا بتوانند كار خود را پيش ببرند و براي مردم اتمام حجّت باشد. آنان در مواردي كه مجاز هستند، بايد از آن استفاده كنند.
از برخي روايات استفاده ميشود كه هرگاه اراده ميكردند غيب را بدانند، خداوند به آنان الهام ميكرد و اگر اراده نميكردند، از غيب خبر نداشتند: لوشاء واعلموا ؛ اگر ميخواستند، علم پيدا ميكردند . در برخي موارد آنان به صراحت ميگفتند از آن بي اطلاع هستيم و در پارهاي امور اظهار بي اطلاعي ميكردند.[8]
در مورد قدرت و تواناييهاي الهي كه به آنان داده شده كه مثلاً ميتوانستند از جنّ و ملك براي پيروزي در اهداف خود استفاده كنند، به همين ملاك جواب داده ميشود كه مأمور نبودند از قدرتهاي ماورايي و غير مادي استفاده كنند، بلكه بايستي طبق قوانين موجود حاكم بر بشر عمل كنند.
[8] بررسي مسائل كلّي امامت، ص 320، ابراهيم اميني.