بازگشت

گروه: عزادراي و سوگواري
 
 
مرکز پاسخگو:دفتر تبليغات اسلامي
موضوع اصلي:فلسفه عزاداري
موضوع فرعي:زنجير زدن در هيت ها
سؤال:چرا در ايام محرم و صفر، بعضي از هيأتهاي عزاداري زنجير ميزنند؟


جواب:

يكي از شيوههاي عزاداري سنّتي در ايران، زنجيرزني است كه در پاكستان و هندوستان نيز اين شيوه از ديرباز رواج داشته است، اين شيوه در ايام محرم و صفر و به صورت دسته جمعي و در هيأتهاي عزاداري، همراه با نوحه خواني، جهت زنده نگه داشتن ياد حادثه عاشورا و حماسه حسيني برگزار ميشود. زنجير زني همانند نوحهخواني و سينهزني، چون با روح و جان و عاطفه شيعه آميخته شده است، به عزاداري سيد و سالار شهيدان أبي عبدالله الحسيني(ع) رنگ مردمي داده و عامل جذب و تجمّع انبوه شيفتگان اهل بيت عصمت و طهارت(ع) ميگردد. ما شاهد حضور صميمي و با نشاط جمعيت عزادار خصوصاً جوانان عزيز در دسته عزاداري و زنجيرزني هستيم. وقتي دسته زنجيرزني شكل گرفته و به راه ميافتد، جوانان عزادار خودجوش و با صفا و صميميت وارد اين دستهها شده و عزاداري امام حسين(ع) از جنب و جوش و از حال و هواي خاصي برخوردار ميگردد. حفظ عزاداري كه به شيوه سنّتي از عصر صفويّه شكل گرفته، ضامن تداوم نهضت امام حسين(ع) شده است.

امام خميني(رحمةاللهعليه) در اينباره فرمود:

ما بايد حافظ اين سنتهاي اسلامي، حافظ اين دستهجات مبارك اسلامي كه در عاشورا، در محرم و صفر در مواقع مقتضي به راه ميافتد باشيم و تأكيد كنيم كه بيشتر دنبالش باشند... بايد اين سنتها را حفظ كنيد.(1)

البته زنجيرزنيها و ديگر رسمها و برنامهها در عزاداري، مانند سينه زدن نميباشد، زيرا بر سينه و سر زدن با احساس خاصي همراه است و در تماس دست انسان به سينه و سر، حالت عزا و ماتم بيشتر احساس ميشود، در عين حال دستهاي زنجيرزني به جهت نظم و انضباط خاصي كه در آن است، مورد توجه قرار ميگيرد، به خصوص آن كه با محتوايي مقدس و آدابي خالصانه و عاشقانه آميخته باشد.

مرحوم كاشفالغطا مينويسد: اگر بيرون آمدن اين موكبها در راهها نبود، هدف و غرض از يادآوري حسين بن علي (ع) از بين ميرفت و ثمره فاسد ميشد و راز شهادت حسين بن علي(ع) منتفي ميگشت.(2) ميتوانيد مستقيماً به آدرس قم، دفتر تبليغات اسلامي، واحد پاسخ به سؤالات (ص - پ 197) مكاتبه نماييد.

پينوشتها:

1 - صحيفه نور، ج 15، ص 204.

2 - محمد حسين كاشف الغطاء، المواكب الحسينيه، ص 15، چاپ 1345ق، نجف، به نقل از فرهنگ عاشورا، ص 175؛ معارف و معاريف، ج 7، ص 350.