جواب:
يكي از اموري كه موجب ميگردد داستان كربلا از مسير خود منحرف گردد و از حيّز استفاده و بهرهبرداري عامة مردم خارج شود و بالأخره آن هدف كلي كه از امر به عزاداري آن حضرت در نظر است منحرف گردد، اين است كه ميگويند حركت سيدالشهداء معلول يك دستور خصوصي و محرمانه به نحو قضية شخصيه بوده است و دستوري خصوصي در خواب يا بيداري به آن حضرت داده شده است؛ زيرا اگر بنا شود كه آن حضرت يك دستور خصوصي داشته كه حركت كرده، ديگران نميتوانند او را مقتدا و امام خود در نظير اين عمل قرار دهند و نميتوان براي حسين «مكتب» قائل شد، بر خلاف اينكه بگوييم حركت امام حسين از دستورهاي كلي اسلام استنباط و استنتاج شد و امام حسين تطبيق كرد با رأي روشن و صائب خودش، كه هم حكم و دستور اسلام را خوب ميدانست و هم به وضع زمان و طبقة حاكمة زمان خود آگاهي كامل داشت؛ تطبيق كرد آن احكام را بر زمان خودش و وظيفة خودش را قيام و حركت دانست. لهذا در آن خطبة معروف، استناد كرد به حديث معروف رسول خدا: «مَنْ رَأي سُلْطاناً جائِراً...». ايضاً فرمود: «اَلا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لا يُعْمَلُ بِهِ وَ أنَّ الْباطِلَ لا يُتَناهي عَنْهُ، لِيَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ...» نفرمود: «لِيَرْغَبِ الْاِمامُ»، يعني وظيفة هر مؤمني اين بود نه و ظيفة امام حسين از آن نظر كه امام بود. ولي معمولاً گويندگان براي اينكه به خيال خودشان مقام امام حسين را بالا ببرند، ميگويند دستور خصوصي براي شخص امام حسين براي مبارزه با شخص يزيد و ابن زياد بود و در اين زمينه از خواب و بيداري هزارها چيز ميگويند. در نتيجه قيام امام حسين را از حوزة عمل بشريِ قابل اقتدا و اقتفا كه «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» خارج ميكنند و به اصطلاح از زمين به آسمان ميبرند و حساب «كار پاكان را قياس از خود مگير» به ميان ميايد و امثال اينها. هر اندازه در اين زمينه خيالبافي بيشتر بشود، از جنّ و ملك و خواب و بيداري و دستورهاي خصوصي زياد گفته شود، اين نهضت را بيمصرفتر ميكند.
|