جواب:
علت اينكه كوفيان در عين علاقه به حسين(ع) ميجنگيدند، يكي رعب و ترس بود كه از زمان زياد و معاويه ترسيده بودند و خود عبيدالله هم با كشتن ميثم و رُشَيْد و مسلم و هاني آنها را مرعوب كرده بود و به عبارت ديگر مردم از زن و مرد، مستسبِع و اراده باخته شده بودند، نميتوانستند مطابق عقل خودشان تصميم بگيرند. در ايام كربلا هم يك جُندي را كه كُندي ميكرد گردن زد، ديگران كار خود را فهميدند. ديگري حرص و طمع به مال و جاه دنيا بود، مثل خود عمر سعد كه او گرفتار عذاب وجدان بود و ميگفت: «فَوَاللهِ ما اَدْري وَ اِنّي لَحائِرٌ اُفَكِّرُ في اَمْري...» به خدا سوگند نميدانم، و من سرگردان مانده و در كار خويش انديشه ميكنم.
|