جواب:
اين پيشنهاد را در آن عصر و در آن شرايط حسين(ع) بايد بپذيرد و اگر خدعه و نيرنگ هم بود، چنانچه در بعضي از كتب مقتل است كه فرمود: «مَنْ خادَعَنا فِي اللهِ اِنْخَدَعْنا لَهُ» [هركس در كار خدا با ما خدعه و نيرنگ كند، خدا هم از جانب ما خدعهاش را به او باز ميگرداند.] قبول اين پيشنهاد و اعزام مسلمبن عقيل و دست بكار شدن براي تأسيس حكومت اسلامي مربوط به سياست به معناي طلب ملك و رياست نبود، اين سياست، سياست اسلامي و وظيفة ديني و وجداني و قيام براي خدا بود. بديهي است آنچه از حسين(ع) صادر شد، از جواب نامهها و اعزام مسلم و عزيمت خود آن حضرت به سوي عراق، همه بظاهر پاسخ مثبت به نداي التجاء و استغاثة مردم كوفه بود و حجت را بر آنها تمام كرد و مفاد آيه كريمة. «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيي مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ» را به كار بست. همانطور كه يكي از فوائد دعوت پيغمبران قطع عذر و « لِئَلّا يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَي اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ» است. حسين(ع) كه خليفه و جانشين پيغمبر بود هم با مردم اتمام حجت و قطع عذر كرد. و حوادث كوفه و بيوفائي و پايداري مردم نشان داد كه تشكيل حكومت اسلامي در آن شرايط ميسر نيست و راه دفع خطرات از اسلام، خودداري از بيعت و تسليم و استقامت و تدارك انقلاب فكري و تهييج احساسات و فداكاري و بياثر كردن برنامههاي تخريبي بنياميه است.
|