بازگشت

شجاعت و كرامت


522. تاريخ دمشق عن عوانة: تَنازَعَ الحُسَينُ بنُ عَلِيّ عليه السلام وَالوَليدُ بنُ عُتبَةَ بنِ أبي سُفيانَ في

أرضٍ، وَالوَليدُ يَومَئِذٍ أميرٌ عَلَي المَدينَةِ، فَبَينا حُسَينٌ يُنازِعُهُ إذ تَناوَلَ عِمامَةَ الوَليدِ عَن رَأسِهِ فَجَذَبَها، فَقالَ مَروانُ بنُ الحَکَمِ وکانَ حاضِراً: إنّا للَّهِِ، ما رَأَيتُ کَاليَومِ جُرأَةَ رَجُلٍ عَلي أميرِهِ!

قالَ الوَليدُ: لَيسَ ذاکَ بِکَ، ولکِنَّکَ حَسَدتَني عَلي حِلمي عَنهُ.

فَقالَ حُسَينٌ عليه السلام: الأَرضُ لَکَ، اشهَدوا أنَّها لَهُ. [1] .


***

522. تاريخ دمشق - به نقل از عوانه -: امام حسين عليه السلام و وليد بن عتبة بن ابي سفيان، بر سرِ مالکيت زميني با هم درگير شدند و وليد، در آن روزگار، حاکم مدينه بود. در

ميان درگيري، امام حسين عليه السلام عمامه وليد را با دست کشيد. مروان بن حَکَم که حاضر بود، کلمه استرجاع (إنّا للَّه وإنّا اليه راجعون) بر زبان راند و گفت: تا امروز، چنين جرئتي را از کسي در برابر فرمان روايش نديده ام!

وليد گفت: اين به تو ربطي ندارد؛ بلکه تو بر بردباري من در برابر او حسادت مي ورزي.

امام حسين عليه السلام فرمود: «زمين براي تو باشد. گواه باشيد که آن، براي او شد».


***

[1] تاريخ دمشق: ج 63 ص 210؛ المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 68 نحوه، بحار الأنوار: ج 44 ص 191 ح 4.