دعاي آن حضرت بعد از شهادت فرزند كوچكش عبدالله
روي انه التفت الحسين عليه السلام فاذا بطفل له يبکي عطشاً، فأخذه علي يده و قال: يا قوم ان لم ترحموني فارحموا هذا الطفل، فرماه رجل منهم بسهم فذبحه، فجعل الحسين عليه السلام يبکي و يقول:
اَللَّهُمَّ احْکُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمٍ دَعَوْنا لِيَنْصُرُونا فَقَتَلُونا.
فنودي من الهوي: دعه يا حسين، فانّ له مرضعاً في الجنة.
***
روايت شده که آن حضرت توجهي به خيمه ها نمودند، و کودکي را ديدند که از تشنگي مي گريد، او را بر دست گرفته و فرمودند: اي مردم اگر بمن رحم نمي کنيد به اين طفل رحم کنيد، مردي از ميان لشکريان تيري پرتاب کرد که گلوي او دريده شد، آن حضرت گريست و فرمود:
پروردگارا! بين ما و گروهي که ما را دعوت کردند تا ياريمان نمايند پس ما را کشتند، حکم نما.
آنگاه از هوا مورد ندا قرار گرفت: اي حسين او را رها کن، بدرستي که در بهشت شير دهنده اي براي او مي باشد.
***