بازگشت

دعاي آن حضرت قبل از خروج از مدينه


روي انه: خرج الحسين عليه السلام قبل الخروج من المدينة من منزله ذات ليلة و اقبل الي قبر جدّه و صلّي رکعات، فلما فرغ من صلاته جعل يقول:

اَللَّهُمَّ هذا قَبْرُ نَبِيِّکَ مُحَمَّدٍ، وَ اَنَا ابْنُ بِنْتِ نَبِيِّکَ، وَ قَدْ حَضَرَني مِنَ الْاَمْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ، اَللَّهُمَّ اِنّي اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ وَ اُنْکِرُ الْمُنْکَرَ، وَ اَنَا اَسْأَلُکَ يا ذَاالْجَلالِ وَ الْاِکْرامِ بِحَقِّ الْقَبْرِ وَ مَنْ فيهِ اِلاَّ اخْتَرْتَ لي ما هُوَ لَکَ رِضيً وَ لِرَسُولِکَ رِضيً.


***

روايت شده آن حضرت شبي از خانه اش خارج و رو بسوي قبر جدّش نمود، چند رکعت در آنجا نماز گذارد، بعد از نماز فرمود:

خداوندا! اين قبر پيامبرت محمد مي باشد و من پسر دختر اويم، مشکلي برايم پيش آمده که خود بدان واقفي، پروردگارا! من کار نيک را دوست داشته و کار بد را زشت مي شمرم، و من از تو مي خواهم، اي داراي جلالت و بزرگواري، به حق اين قبر و کسي که در آنست تنها آنچه مورد خشنودي تو و رسولت مي باشد را برايم مقدر سازي.


***