بازگشت

آخرين نماز امام


347. تاريخ الطبري عن حميد بن مسلم: قالَ أبو ثَمامةَ عَمرو بنُ عَبدِ اللَّهِ الصّائديُّ لِلحُسَينِ عليه السلام [يَومَ عاشوراءَ] : يا أبا عَبدِ اللَّهِ! نَفسي لَکَ الفِداءُ، إنّي أري هؤُلاءِ قَدِ اقتَرَبوا مِنکَ، ولا وَاللَّهِ لا تُقتَلُ حَتّي اُقتَلَ دونَکَ إن شاءَ اللَّهُ، واُحِبُّ أن ألقي رَبّي وقَد صَلَّيتُ هذِهِ الصَّلاةَ الَّتي دَنا وَقتُها.

فَرَفَعَ الحُسَينُ عليه السلام رَأسَهُ ثُمَّ قالَ: ذَکَرتَ الصَّلاةَ، جَعَلَکَ اللَّهُ مِنَ المُصَلّينَ الذّاکِرينَ! نَعَم، هذا أوَّلُ وَقتِها.

ثُمَّ قالَ: سَلوهُم أن يَکُفّوا عَنّا حَتّي نُصَلِّيَ. [1] .


***

346. تاريخ الطبري - به نقل از حميد بن مسلم -: ابوثَمامه عمرو بن عبد اللَّه صائدي [روز عاشورا] به امام حسين عليه السلام گفت: اي ابا عبد اللَّه! جانم به فدايت! من مي بينم که اينها به تو نزديک شده اند و به خدا سوگند، کشته نمي شوي تا من به پاي تو کشته شوم، إن شاء اللَّه! دوست دارم خدايم را در حالي ديدار کنم که نماز ظهري را که وقتش رسيده، بخوانم.

امام حسين عليه السلام سرش را بالا آورد و فرمود: «نماز را به ياد آوردي. خداوند، تو را از نمازگزاران و ذاکران قرار دهد. آري. اکنون، اوّلِ وقت آن است».

سپس فرمود: «از آنان بخواهيد که از ما دست بردارند تا نماز بخوانيم».


***

[1] تاريخ الطبري: ج 5 ص 439، الکامل في التاريخ: ج 2 ص 567، مقتل الحسين للخوارزمي: ج 2 ص 17؛ بحار الأنوار: ج 45 ص 21.