بازگشت

اعلام مواضع قاطعانه با مروان


قال الامام الحسين عليه السلام: إِنَّا لِلَّهِ وَ إنَّا إلَيْهِ راجِعُونَ وَ عَلي الْاِسْلامِ اَلسَّلامُ إذْ قَدْ بُلِيَتِ الأُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ. ثم أقبل الحسين عليه السلام علي مروان و قال: وَيْحَکَ! أَتَأْمُرُني بِبَيْعَةِ يَزيدَ وَهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ! لَقَدْ قُلْتَ شَطَطاً مِنَ الْقَولِ يا عَظيمَ الزُّلَلِ! لا أَلُومُکَ عَلي قَوْلِکَلأنَّکَ الْلَعينُ الَّذيّ لَعَنَکَ رَسُولُ اللهِ صلي الله عليه وآله وَ أَنْتَ في صُلْبِ أَبيکَ الْحَکَمِ بْنِ أَبي الْعاصِ، فَإِنَّ مَنْ لَعَنَهُ رَسُولُ الله صلي الله عليه وآله لايُمْکِنُ لَهُ وَلا مِنْهُ إِلاَّ أَنْ يَدْعُوَ اِلي بَيْعَةِ يَزيدَ. ثم قال عليه السلام: إِلَيْکَ عَنّي يا عَدُوَّ اللهِ؟ فَإِنَّا أَهْلُ بَيْتِ رَسُولِ اللهِ صلي الله عليه وآله وَالْحَقُّ فينا وَ بِالْحَقِّ تَنْطِقُ أَلْسِنَتُنا، وَ قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلي الله عليه وآله يَقُولُ: الخلافة محرمة علي آل أبي سفيان، و علي الطلقاء أبناء الطّلقاء، فاذا رأيتم معاوية علي منبري فابقروا بطنه.

فَوَاللهِ لَقَدْ رَآهُ أَهْلُ المَدينَةِ عَلي مِنْبَرِ جَدّي فَلَمْ يَفْعَلُوا ما أُمِرُوا بِهِ، فَابْتَلاهُمُ اللهُ بِاِبْنِهِ يَزيدَ! زادَهُ اللهُ في النَّارِ عَذاباً. [1] .


***

امام حسين عليه السلام فرمود: (ما همه از خدائيم و بسوي او بازمي گرديم، و بايد بر اسلام سلام فرستاد که دارد از بين ما مي رود، زيرا امّت اسلامي دچار حاکمي چون يزيد شد، واي بر تو اي مروان! تو مرا دستور مي دهي که با يزيد بيعت کنم؟ در حاليکه او مردي فاسق است. «بتحقيق سخن ناروائي گفتي اي کسي که لغزشهاي تو فراوان و بزرگ است»

تو را بر اين سخن زشت سرزنش نمي کنم زيرا تو لعنت شده اي هستي که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم تو را در حالي لعنت کرد که بر پُشت پدرت «حَکَم» بن عاص بودي.

و همانا کسي را که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم لعنت کند، چاره اي جز اين ندارد که مردم را به بيعت يزيد بخواند. از من دور شو اي دشمن خدا! ما اهل بيت رسول خدائيم، و حق در ميان ماست، و زبان ما به حق سخن مي گويد و بتحقيق خودم از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم که مي فرمود: «خلافت اسلامي بر فرزندان ابوسفيان حرام است، و بر آزادشدگان و فرزندان آزاد شدگان حرام است، پس هرگاه معاويه را بر روي منبر من ديديد شکم او را پاره کنيد». پس سوگند بخدا! مردم مدينه معاويه را بر منبر جدّ من رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ديدند و دستور پيامبر را اجرا نکردند که خداوند آنها را به پسرش يزيد دچار کرد، خدا عذاب او را در آتش زياد کند).

مروان در حالي که غضبناک بود از آن حضرت جدا شد.


***

[1] فتوح ابن اعثم کوفي ج5 ص17، لهوف ابن طاووس ص20، مثير الاحزان ص10.