بازگشت

دعوت فرزندش علي اكبر به شكيبايي


294. الأمالي عن عبد اللَّه بن منصور عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام: لَمّا بَرَزَ [عَلِيٌّ الأَکبَرُ] إلَيهِم، دَمَعَت عَينُ الحُسَينِ عليه السلام فَقالَ: اللَّهُمَّ کُن أنتَ الشَّهيدَ عَلَيهِم، فَقَد بَرَزَ إلَيهِمُ ابنُ رَسولِکَ، وأشبَهُ النّاسِ وَجهاً وسَمتاً [1] بِهِ.

فَجَعَلَ يَرتَجِزُ وهُوَ يَقولُ:



أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ

نَحنُ وبَيتُ اللَّهِ أولي بِالنَّبِيِّ



أما تَرَونَ کَيفَ أحمي عَن أبي

فَقَتَلَ مِنهُم عَشَرَةً، ثُمَّ رَجَعَ إلي أبيهِ، فَقالَ: يا أبَه! العَطَشُ.



فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام: صَبراً يا بُنَيَّ، يَسقيکَ جَدُّکَ بِالکَأسِ الأَوفي.

فَرَجَعَ فَقاتَلَ حَتّي قَتَلَ مِنهُم أربَعَةً وأربَعينَ رَجُلاً، ثُمَّ قُتِلَ صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ. [2] .

295. مقاتل الطالبيّين عن سعيد بن ثابت: لَمّا بَرَزَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ إلَيهِم أرخَي الحُسَينُ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيهِ وسَلامُهُ - عَينَيهِ فَبَکي، ثُمَّ قالَ: اللَّهُمَّ کُن أنتَ الشَّهيدَ عَلَيهِم، فَبَرَزَ إلَيهِم غُلامٌ أشبَهُ الخَلقِ بِرَسولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله.

فَجَعَلَ يَشُدُّ عَلَيهِم ثُمَّ يَرجِعُ إلي أبيهِ فَيَقولُ: يا أبَه! العَطَشُ.

فَيَقولُ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام: اِصبِر حَبيبي، فَإِنَّکَ لا تُمسي حَتّي يَسقِيَکَ رَسولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله بِکَأسِهِ. [3] .


***

293. الأمالي، صدوق - به نقل از عبد اللَّه بن منصور، از امام صادق عليه السلام، از امام باقر، از امام زين العابدين عليهم السلام -: چون [علي اکبر] براي مبارزه به سوي لشکر عمر بن سعد رفت، امام حسين عليه السلام چشمش گريان شد و گفت: «خدايا! تو بر آنان گواه باش که فرزند پيامبرت و شبيه ترينِ مردم به او در شکل و خو، به سوي آنان بيرون شد».

علي اکبر، شروع به رجزخواني کرد و گفت:

من، علي بن حسين بن علي ام

ما و آل خدا به پيامبر صلي الله عليه وآله سزاوارتريم.

آيا نمي بينيد که چگونه از پدرم حمايت مي کنم؟

آن گاه، ده تن از دشمنان را کُشت. سپس به نزد پدرش بازگشت و گفت: اي پدر، عطش!

امام حسين عليه السلام فرمود: «پسر عزيزم! شکيبا باش. جدّت با کاسه پُر، تو را سيراب مي کند».

علي اکبر، بازگشت و باز جنگيد تا چهل و چهار نفر از آنان را کُشت. سپس، خود به شهادت رسيد. درود خدا بر او باد!

294. مقاتل الطالبيّين - به نقل از سعيد بن ثابت -: چون علي اکبر براي مبارزه به سوي آنان رفت، امام حسين - که درودها و سلام خدا بر او باد -، پلک هايش را برهم نهاد و گريست و گفت: «خدايا! تو بر آنان گواه باش که جواني به سوي آنان رفت که شبيه ترينِ مردم به پيامبر خداست».

علي اکبر با آنان به شدّت جنگيد. سپس، نزد پدرش بازگشت و گفت: اي پدر، عطش!

امام حسين عليه السلام به او فرمود: «محبوب من! شکيبا باش که شب نرسيده، از کاسه پيامبر خدا، سيراب مي شوي».


***

[1] سَمْتُهُ: أي حسن هيئته ومنظره في الدّين، وليس من الحسن والجمال (النهاية: ج 2 ص 397 «سمت»).

[2] الأمالي للصدوق: ص 226 ح 239، روضة الواعظين: ص 207 عن ضحاک بن عبد اللَّه من دون إسنادٍ إلي المعصوم، بحار الأنوار: ج 44 ص 321.

[3] مقاتل الطالبيّين:ص 116، بحار الأنوار: ج 45 ص 45.