بازگشت

دوستان چهارگانه


و قال الاخوان اربعة: فاخ لک و له. و اخ لک. و اخ عليک. و اخ لا لک و لا له.

فسئل عن معني ذلک؟

فقال عليه السلام:

الاخ الذي هو لک و له، فهو الاخ الذي يطلب باخائه بقاء الاخاء، و لا يطلب باخائه موت الاخاء، فهذا لک و له لانه اذا تم الاخاء طابت حياتهما جميعا، و اذا دخل الاخاء في حال التناقض بطلا جميعا.

و الاخ الذي هو لک، فهو الاخ الذي قد خرج بنفسه عن حال الطمع الي حال الرغبة فلم يطمع في الدنيا اذا رغب في الاخاء، فهذا موفور [1] عليک بکليته.

و الاخ الذي هو عليک فهو الاخ الذي يتربص بک الدوائر، و يغشي السرائر، و يکذب عليک بين العشائر، و ينظر في وجهک نظر الحاسد، فعليه لعنة الواحد.

و الاخ الذي لا لک و لا له فهو الذي قد ملأه الله حمقا فابعده سحقا، فتراه يؤثر نفسه عليک، و يطلب شحا ما لديک [2] .


***

برادري (دوستي) چهارگونه است:

1. برادري که براي خودش و تو سودمند است.

2. برادري که فقط به سود توست.

3. برادري که فقط به ضرر توست.

4. برادري که هيچ گونه نفعي براي تو و خودش ندارد.

از معناي اين سخن سؤال شد.

حضرت فرمودند:

1. برادري که به نفع تو و خودش است، برادري است که غرضش از ارتباط با تو بقاي دوستي (و برادري) است و نمي خواهد پيمان برادري اش با تو گسسته شود، زيرا اگر پيمان برادري کامل گردد، موجب (نشاط) و زندگي هر دو خواهد شد، اما اگر برادري به حال نزاع و مخالفت درآيد، هر دو ضرر خواهند کرد.

2. برادري که به نفع توست، کسي است که طمعي از تو ندارد، بلکه مشتاق و علاقه مند توست، بنابراين با ارتباط با تو، طمعي در دنيا ندارد و به طور کلي به حال تو سودمند است.

3. برادري که به ضرر توست کسي است که منتظر فرود آمدن حادثه اي بر تو مي باشد، و در پنهان با تو يکرنگ نيست و در ميان بستگان (و دوستان) دروغ را به تو نسبت مي دهد، به تو همانند حسود مي نگرد، پس لعنت خدا بر او باد.

4. برادري که نه به نفع تو و نه به نفع خويش است کسي است که خداوند وجودش را از حماقت پر کرده و او را از رحمت خويش دور ساخته است؛ او را مي بيني که همواره خودش را بر تو ترجيح مي دهد، و از راه طمع، به دنبال آنچه تو داري مي باشد.


***

[1] موفر «نسخة».

[2] تحف العقول: ص 247.