بازگشت

فقيرترين مردم


قيل له: کيف اصبحت يابن رسول الله فقال عليه السلام: اصبحت ولي رب فوقي، و النار امامي، و الموت يطلبني، و الحساب محدق بي، و أنا مرتهن بعملي، لا اجد ما احب، و لا ادفع ما اکره، و الامور بيد غيري، فان شآء عذبني، و ان شآء عفا عني، فاي فقير افقر مني [1] ؟


***

از حضرت سؤال شد: اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم چگونه صبح نموديد؟

حضرت پاسخ دادند: صبح نمودم در حالي که پروردگاري دارم که مافوق (و برتر از من) است، و آتش در مقابلم و مرگ به دنبال من و حساب (قيامت) مرا احاطه کرده (و به زودي به پاي حساب خواهيم رفت) و من در گرو عمل خويشم، آنچه را دوست داشته باشم نمي يابم و آنچه را نپسندم توان دور کردن آن را ندارم، کارها به دست غير من است و او اگر بخواهد مرا مجازات مي کند و اگر بخواهد مي بخشد (با توجه به اين مطالب) چه کسي فقير و نيازمندتر از من خواهد بود؟!


***

[1] بحارالانوار، ج 87، ص 116.