بازگشت

از سخنان آن حضرت درباره ي زهد در دنيا


يابن آدم تفکر، و قل: اين ملوک الدنيا و اربابها، الذين عمروا خرابها، و احتفروا انهارها، و غرسوا اشجارها، و مدنوا مدائنها فارقوها و هم کارهون، و ورثها قوم آخرون، و نحن بهم عما قليل لاحقون.

يابن آدم! اذکر مصرعک و في قبرک مضجعک، بين يدي الله تشهد جوارحک عليک يوم تزل فيه الاقدام و تبلغ القلوب الحناجر، و تبيض وجوه و تبدو السرآئر، و يوضع الميزان القسط.

يابن آدم! اذکر مصارع آبائک و ابنائک کيف کانوا و حيث حلوا؟ و کأنک عن قليل قد حللت محلهم و صرت عبرة المعتبر [1] .

و انشد شعرا:



اين الملوک التي عن حفظها [2] غفلت

حتي سقاها بکأس الموت ساقيها



تلک المدائن في الافاق خالية

عادت خرابا و ذاق الموت بانيها



أموالنا لذوي الوراث نجمعها

و دورنا لخراب الدهر نبنيها [3] .




***

اي فرزند آدم: لحظه اي با خود بينديش و بگو: کجاييد اي پادشاهان و صاحبان دنيا؟ آناني که خرابي هاي آن را آباد نمودند و نهرهايش را روان ساختند، درختانش را مي کاشتند و شهرهاي آن را آباد کردند.

از دنيا جدا شدند در حالي که سخت ناراحت بودند، و ديگران، آن را به ارث بردند و ما نيز پس از مدت اندکي به آنان ملحق خواهيم شد.

اي فرزند آدم! به ياد جان کندن و جايگاهت در قبر باش؛ آن گاه که در پيشگاه خدا قرار مي گيري و قدم ها مي لرزند، اعضا و جوارحت بر عليه تو گواهي و شهادت مي دهند، روزي که جان به لبت مي رسد، و روي نيکوکاران، نوراني مي گردد، و رازها آشکار و ترازوي عدل و قسط بپا مي شود.

اي فرزند آدم! به ياد جان کندن پدران و فرزندانت باش، کجا بودند؟ و اکنون کجايند و گويي تو نيز به زودي به آنان خواهي پيوست و مايه ي عبرت خواهي شد،

[و آن گاه حضرت شعري سرودند]:

کجايند پادشاهاني که نتوانستند خود را از مرگ حفظ کنند؟

تا اين که ساقي مرگ آنان را از جام مرگ سيراب نمود

آن شهرها در آفاق جهان خالي ماندند

و پس از آباداني دوباره خراب شدند و بناي آن طعم مرگ را چشيد

اموال خود را براي وارثان جمع مي نماييم

و خانه هاي خود را براي اين که روزگار آنها را خراب کند، مي سازيم


***

[1] للمعتبر «نسخة».

[2] اي: عن حفظ انفسهم غفلوا.

[3] ارشاد القلوب: الباب 4، ص 33.