بازگشت

سخن آن حضرت در انواع برادري


اَلْاِخْوانُ اَرْبَعَةٌ: فَاَخٌ لَکَ وَ لَهُ، وَ اَخٌ لَکَ، وَ اَخٌ عَلَيْکَ، وَ اَخٌ لا لَکَ وَ لا لَهُ.

اَلْاَخُ الَّذي هُوَ لَکَ وَ لَهُ، فَهُوَ الْاَخُ الَّذي يَطْلُبُ بِاِخائِهِ بَقاءَ الْاِخاءِ، وَ لا يَطْلُبُ بِاِخائِهِ مَوْتَ الْاِخاءِ، فَهذا لَکَ وَ لَهُ، لِاَنَّهُ اِذا تَمَّ الْاِخاءُ طابَتْ حَياتُهُما جَميعاً، وَ اِذا دَخَلَ الْاِخاءُ في حالِ التَّناقُضِ بَطَلَ جَميعاً.

وَ الْاَخُ الَّذي هُوَ لَکَ، فَهُوَ الْاَخُ الَّذي قَدْ خَرَجَ بِنَفْسِهِ عَنْ حالِ الطَّمَعِ اِلي حالِ الرَّغْبَةِ، فَلَمْ يَطْمَعْ فِي الدُّنْيا اِذا رَغِبَ فِي الْاِخاءِ، فَهذا مُوَفَّرٌ عَلَيْکَ بِکُلِّيَّتِهِ. وَ الْاَخُ الَّذي هُوَ عَلَيْکَ، فَهُوَ الْاَخُ الَّذي يَتَرَبَّصُ بِکَ الدَّوائِرَ وَ يُغْشِي السَّرائِرَ، وَ يَکْذِبُ عَلَيْکَ بَيْنَ الْعِشائِرِ، وَ يَنْظُرُ في وَجْهِکَ نَظَرَ الْحاسِدِ، فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ الْواحِدِ.

وَ الْاَخُ الَّذي لا لَکَ وَ لا لَهُ، فَهُوَ الَّذي قَدْ مَلَاءَهُ اللَّهُ حُمْقاً، فَاَبْعَدَهُ سُحْقاً، فَتَراهُ يُؤَثِّرُ نَفْسَهُ عَلَيْکَ، وَ يَطْلُبُ شُحّاً ما لَدَيْکَ.


***

برادران بر چهار دسته اند: برادري براي تو و تو براي او هستي، و برادري بر عليه توست، و برادري نه براي توست و نه تو براي او هستي.

برادري که براي تو بوده و تو براي او هستي، برادري است که به برادريش جاودانگي برادري را و نه نابودي آن را خواهان است، اينگونه برادري براي توست و تو براي او هستي، چرا که هرگاه اين برادري تحقق پذيرد زندگي هر دو نيکو گشته و آنگاه که به مشکلي برخورد نمايد برادري منفسخ مي شود.

و برادري که از آن توست، او کسي است که از طمع به تو خارج شده و نسبت به تو تمايل و رغبت پيدا کرده است، و هرگاه در برادري تمايل يابد در دنيا طمع نمي کند، اين شخص با تمام وجود در اختيار توست.

و برادري که بر عليه توست، کسي است که در انتظار آنست که ناراحتي ها دامنگير تو گردد و بلاها بر تو وارد شود، و بين دوستان بر تو دروغ بسته و همچون شخص حسود بر تو نظر مي افکند، پس او از رحمت الهي دور باد.

و برادري که نه براي توست و تو از آن او هستي، او کسي است که بهره اي از عقل ندارد و نادان است، پس او را خداوند از رحمتش دور دارد، پس مي بيني که خود را بر تو مقدم مي دارد و حريصانه آنچه داري را طالب است.


***