بازگشت

دفاع از ناموس


قال الامام الحسين عليه السلام: اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذي اِخْتارَنا لِنَفْسِهِ، وَارْتَضا نالِدينِهِ وَاصْطَفانا عَلي خَلْقِهِ، وَاَنْزَلَ عَلَيْنا کِتابَهُ وَ وَحْيَهُ، وَ اَيْمُ اللهِ لايَنْقُصُنا اَحَدٌ مِنْ حَقِّنا شَيْئاً اِلاَّ اِنتْقَصَهُ اللهُ مِنْ حَقِّهِ، في عاجِلِ دُنْياهُ وَ آخِرَتِهِ، وَلا يَکُونُ عَلَيْنا دَوْلَةُ اِلاَّ کانَتْ لَنا الْعاقِبَةُ وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حينٍ. [1] .

ثم قال: يامَرْوانُ قَدْ قُلْتَ فَسَمِعْنا: اَمَّا قَوْلُکُ: مَهْرُها حُکْمُ أَبيها بالِغاً ما بَلَغَ، فَلَعَمْري لَوْ اَرَدْنا ذلِکَ ما عَدَوْنا سُنَّةَ رَسُولِ اللهِ في بَناتِهِ وَنِسائِهِ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ وَ هُوَ ثِنْتا عَشَرَةَ اَوْقِيَةً، يَکُونُ اَرْبَعَمِأَةٍ وَ ثَمانينَ دِرْهَماً. وَأمَّا قَوْلُکَ: مَعَ قَضاءِدَيْنِ اَبيها، فَمَتي کُنَّ نِسائُنا يَقْضينَ عَنَّا دُيُونَنا؟ وَاَمَّا صُلْحُ مابَيْنَ هذَيْنِ الْحَييَّنِ، فَاِنَّا قَوْمٌ عادَيْنا کُمْ فِي اللهِ، وَ لَمْ نَکُنْ نُصالِحُکُمْ لِلدُّنْيا، فَلَعَمْري فَلَقَدْ اَعْييَ النَّسَبُ فَکَيْفَ السَّبَبُ. وَأمَّا قَوْلُکَ: اَلْعَجَبُ لِيَزيدَ کَيْفَ يَسْتَمْهِرُ فَقَدِ اسْتَمْهَرَ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنْ يَزيدَ، وَمِنْ أبِ يَزيدَ وَمِنْ جَدِّ يَزيدَ.

وَأمَّا قَوْلُکَ: اِنَّ يَزيدَ کُفْوُ مَنْ لاکُفْوَلَهُ، فَمَنْ کانَ کُفْوُهُ قَبْلَ الْيَوْمِ فَهُوَ کُفْوُهُ الْيَوْمَ مازادَتْهُ اِمارَتهُ في الْکَفاءَةِ شَيْئاً. وَ اَمَّا قَوْلُکَ: بِوَجْهِهِ يُسْتَسْقَي الْغَمامُ، فَاِنَّما کانَ ذلِکَ بِوَجْهِ رَسُولِ اللهِ صلي الله عليه وآله. وَاَمَّا قَوْلُکَ: مَنْ يَغْبِطُنا بِهِ أکْثَرُ مِمَّنْ يَغْبِطُهُ بِنا، فَاِنّما، يَغْبِطُنا بِهِ أهْلُ الْجَهْلِ، وَيَغْبِطُهُ بِنا اَهْلُ الْعَقْلِ». (ثم قال بعد کلام:) فَاشْهِدُوا جَميعاً اِنّي قَدْزَوَّجْتُ اُمَّ کُلْثوُمَ بِنْتَ عَبْدِاللهِ بْنِ جَعْفَرٍ مِنْ ابْنِ عَمِّها الْقاسِمِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ؛ عَلي اَرْبَعَمِائِةٍ وَثَمانينَ دِرْهَماً، وَقَدْنَحَلْتُها ضَيْعَتي بِالْمَدينَةِ. أو قال: أرْضي بِالْعَقيقِ، وَ اِنَّ غَلَّتَها فِيِ السَنَةِ ثَمانِيةُ آلافِ دينارٍ، فَفيها لَهُماغِنيً اِنْشاءَاللهُ.


***

امام حسين عليه السلام فرمود: (سپاس خداوندي را که ما اهل بيت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را براي خود انتخاب، و براي تداوم دين خود رضايت داد، و ما را براي رهبري انسانها برگزيد، و قرآن و وحي را بر ما نازل کرد. سوگند بخدا! کسي از حق ما نمي کاهد جز آنکه خداوند از حق او در دنيا و آخرت خواهد کاست، و دولت و حکومت ما سرانجام جاودانه است، و به زودي از خبر آن آگاه خواهيد شد. اي مروان تو سخنراني کردي و ما شنيديم. اينکه گفتي مهريّه ام کلثوم بر أساس رأي پدرش عبدالله بن جعفر است هر مقدار که بخواهد تعيين کند. سوگند به جانم ما هرگز از سنّت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در ازدواج دختران و زنان و خاندانش عدول نخواهيم کرد که «بيست اوقيه، معادل 480 درهم» است.

دشمني در راه خدا

و اينکه گفتي قرض هاي پدرش را هم خواهيد پرداخت. راستي در چه زماني زنان ما بني هاشم، قرض هاي ما را مي پرداختند؟ و اينکه گفتي اين ازدواج پيوند دوستي بين دو قبيله ايجاد مي کند. ما بني هاشم با شما سران بني اميّه در راه دين خدا دشمني کرديم و جنگيديم و هرگز براي رسيدن به دنيا با شما صلح نخواهيم کرد، فاميل بودن ما نتوانست ما را به وحدت برساند، حال چگونه با ازدواج مي توان به وحدت رسيد؟

افشاي چهره يزيد

و اينکه گفتي در شگفتم از يزيد که چگونه از اين دختر خواستگاري مي کند؟، بدان کساني از اين دختر خواستگاري مي کنند که از يزيد و پدر يزيد و جدّ يزيد برترند و اينکه گفتي همانا يزيد همتاي کسي است که همتائي ندارد. کسي که تا کنون همتاي يزيد بود، امروز نيز خواهد بود و چيزي بر آن اضافه نگرديد و اينکه گفتي ابرها بخاطر چهره يزيد مي بارند، همانا اين تعريف تنها براي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم زيبنده بود نه ديگران [2] و اينکه گفتي آنانکه غبطه مي خورند به يزيد، بيش از آنانند که بما اهل بيت عليه السلام غبطه مي خورند.

همانا آنانکه آرزو مي کنند مقام يزيد را جاهلان اين مردمند و آنانکه آرزو مي کنند مقام ما را، صاحبان عقل و انديشه اند.) سپس نسبت به ازدواج امّ کلثوم دختر حضرت زينب عليها السلام اظهار داشت: (تمام جمعيّت حاضر در مسجد گواه باشيد که من دختر خواهرم، ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر را به عقد پسر عموي او قاسم بن محمّد بن جعفر در آوردم، و مهريّه او را چهارصد و هشتاد درهم قرار دادم و زمين خودم در منطقه عقيق که در آمد کشاورزي سال آن هشت هزار دينار است براي بي نيازي و کمک هزينه زندگي، به اين دو زوج جوان بخشيدم که بي نياز باشند. انشاءالله)

مروان، فرماندار مدينه وقتي اين برخورد قاطعانه را ديد از مسجد بيرون رفت. [3] .


***

[1] سوره ص آيه 88.

[2] چه اينکه اين جمله از شعر معروف حضرت ابوطالب در مدح رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم است که اينگونه سرود:



وابيضّ يستسقي الغمام بوجهه

ثمال اليتامي عصمة للاراملي



زمين روشن شد که ابرها از چهره رسول ‏خدا باريدند او که سرپرست يتيمان و پناهگاه درماندگان است.

[3] بحارالانوار ج 44 ص207 ح4، مناقب آل ابي‏طالب ج4 ص41-38.