بازگشت

خطبه ي حضرت خطاب به لشكر عمر بن سعد


ايه! يا منتحلة دين الاسلام، و يا اتباع شر الانام، هذا آخر مقام اقرع به اسماعکم، و احتج به عليکم، زعمتم انکم بعد قتلي تتنعمون في دنياکم، و تستظلون قصورکم، هيهات هيهات، ستحاطون عن قريب بما ترتعد به فرائصکم، و ترجف منه افئدتکم، حتي لا يؤويکم مکان، و لا يظلکم امان، و حتي تکونوا اذل من فرام الامة، و کيف لا تکونوا کذلک، و قد اليتم علي انفسکم ان تسفکوا دم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و تقتلوا ذريته، و تظمئوا صبيته و تأسروا نسوته، و لقد خيرتکم بين خلال ثلاث فابيتم، و منتکم شوکتکم، اني انقاد لطاغيتکم الملحد معاذ الله، نفوس ابية و انوف حمية، تقعدنا عن الدنية و تنهض بنا في العز الي ورود حياض المنية و ما اشوقني الي اللحوق بهذه الفتية.

(و اشار بيده الي مصارع الاحبة)

و الوفاء بعهدي لربي فخذوا حذرکم ثم کيدوني جميعا و لا تنظرون [1] .

الي هنا ما وقفت عليه من الخطب و کلامه عليه السلام و هو آخر

الباب الاول من الکتاب فلنشرع في الباب الثاني

في کتبه و رسائله الي اوليائه و اعدائه.


***

که البته اين خطبه منسوب به حضرت است

فرمودند:

واي بر شما اي کساني که دين اسلام را به خود نسبت مي دهيد، و اي پيروان بدترين مردمان! اين آخرين کلامي است که به گوش شما مي رسانم و حجت را بر شما تمام مي کنم. آيا فکر مي کنيد که بعد از مرگ من، از دنياي خود بهره خواهيد گرفت و در کاخ هاي خود، به استراحت خواهيد پرداخت؟ هرگز، هرگز؛ به زودي توسط کساني محاصره خواهيد شد که بند بند بدنتان را بلرزاند و قلبتان از جا کنده شود، تا جايي براي فرار پيدا نکنيد، و سايه ي امنيت را بالاي سر خود نبينيد.

به نحوي که ذليل ترين انسان ها شويد، و چرا چنين نشويد که مصمم شديد تا خون رسول الله را بريزيد، و فرزندان او را بکشيد و فرزندان او را تشنه نگاه داريد و زنان او را به اسارت ببريد، و بدانيد من شما را بين سه چيز مخير کردم، ولي شما امتناع ورزيديد، و فريب اين شوکت ظاهري را خورديد، و من هرگز با يزيد ظالم بيعت نخواهم کرد. پناه به خدا که اين ارواح منيع و جان هاي باغيرت به ما اجازه دهد، از عزت دست بکشيم، و من چه قدر مشتاقم که به اين جوانمردان ملحق شوم (و اشاره به بدن هاي غرقه به خون بني هاشم و ياران خود نمودند) و به عهد و پيمان خود با پروردگارم وفا کنم، پس به دنبال نيرنگ خود باشيد و براي کشتن من مهيا شويد و درنگ نکنيد!


***

[1] و هذه الخطبة لم اقف علي مدرکها في الکتب المطبوعة و رأيتها في مجموعة مخطوطة، توجد في مکتبة الخطيب المرحوم الشيخ محمد حسن ابي الحب في کربلاء و في مکتبة الخطيب السيد صالح البغدادي في بغداد.