بازگشت

از خطبه هاي آن حضرت در موعظه ي اهل عراق


الحمدلله الذي خلق الدنيا، فجعلها دار فناء و زوال، متصرفة باهلها حالا بعد حال، فالمغرور من غرته، و الشقي من فتنته، فلا تغرنکم هذه الدنيا، فانها تقطع رجاء من رکن اليها، و تخيب طمع من طمع فيها، و اراکم قد اجتمعتم علي امر قد اسخطتم الله فيه عليکم، و اعرض بوجهه الکريم عنکم، و احل بکم نقمته، و جنبکم رحمته، فنعم الرب ربنا، و بئس العبيد انتم! اقررتم بالطاعة، و امنتم بالرسول محمد صلي الله عليه و آله و سلم ثم انکم زحفتم الي ذريته و عترته، تريدون قتلهم، لقد استحوذ عليکم الشيطان، فانساکم ذکر الله العظيم، فتبا لکم و لما تريدون، (انا لله و انا اليه راجعون)، هؤلاء قوم (کفروا بعد ايمانهم)، (فبعدا للقوم الظالمين).

فتقدم شمر لعنه الله، و قال: افهمنا حتي نفهم.

فقال عليه السلام اقول:

اتقوا الله ربکم و لا تقتلوني، فانه لا يحل لکم قتلي، و لا انتهاک حرمتي، فاني ابن بنت نبيکم، و جدتي خديجة زوجة نبيکم، و لعله قد بلغکم قول نبيکم: «الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة» [1] .


***

حمد و ستايش خدايي را که دنيا را آفريد و آن را، خانه ي فنا و زوال قرار داد، خانه اي که مردمش از حالي به حال ديگر مي چرخاند. فريب خورده کسي است که دنيا او را فريب دهد، و بدبخت کسي است که دنيا او را اغوا کند. مواظب باشيد اين دنيا شما را فريب ندهد، بدانيد دنيا اميد کسي را که به او دل بسته است، قطع مي کند، و طمع کسي که به او طمع مي ورزد، مي خشکاند. امروز مي بينم شما بر امري اجتماع نموديد که غضب و ناراحتي خداوند را فراهم نموده است. او روي از شما گردانده و عذابش را براي شما مهيا، و رحمت خود را از شما دور نموده است.

چه پروردگار خوبي داريم و شما چه بندگان بدي هستيد، به زبان اقرار به طاعت الهي نموديد و به پيامبرش ايمان آورديد، سپس براي قتل و کشتن فرزندان و ذريه اش حمله ور شديد. يقينا شيطان بر شما چيره شده و ياد خدا را از شما گرفته است. مرگ بر شما! و بر اراده و قصدتان! همانا ما از خداييم و به سوي او برمي گرديم. اينها قومي هستند که بعد از ايمانشان کافر شدند و قوم ظالمان از رحمت الهي دور خواهند بود.

«در اين زمان شمر لعين پيش آمد و گفت چه مي گويي؟ چيزي بگو تا بفهميم.»

حضرت فرمود: مي گويم:

تقواي الهي پيشه کنيد و دست از قتل و کشتن من برداريد، چرا که قتل من براي شما حلال و جايز نيست و هم چنين دست از غارت حرم برداريد، چرا که من فرزند دختر پيامبر شمايم، و جده ي من حضرت خديجه همسر پيامبر است

و شايد اين سخن را از پيامبرتان شنيده باشيد که فرمودند؛ حسن و حسين دو آقاي جوانان بهشتند.


***

[1] بحارالانوار، ج 45، ص 5.