بازگشت

سخنراني در مكه و خبر از آينده


قال الامام الحسين عليه السلام: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وماشاءَاللهُ، وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ، وَصَلَّي اللهُ عَلي رَسُولِهِ، خُطَّ الْمَوْتُ عَلي وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلي جيدِ الْفَتاةِ، وَ ما اَوْلَهَني اِلي اَسْلافي اِشْتِياقَ يَعْقُوبَ اِلي يُوسُفَ، وَخُيِّرَلي مَصْرَعُ اَنَا لاقيهِ کَأَنّي بِاَوْصالي تَقْطَعُها عَسَلانُ الْفَلَواتِ بَيْنَ النَّواويسِ وَکَرْبَلاءَ فَيَمْلَأَنَّ مِنّي اَکْراشاً جَوْفاً وَاَجْرِبَةً سُغْباً، لا مَحيصَ عَنْ يَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ.

رِضَي اللهِ رِضانا اَهْلُ الْبَيْتِ، نَصْبِرُ عَلي بَلائِهِ وَيُوَفّينا اُجُورَ الصَّابِرينَ لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللهِ صلي الله عليه وآله لَحْمَتُهُ، وَهِيَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ في حَظيرَةِ الْقُدْسِ، تَقَرُّبِهِمْ عَيْنُهُ وَيُنْجَزُ بِهِمْ وَعْدَهُ. مَنْ کانَ باذِلاً فينا مُهْجَتَهُ، وَمُوَطِّناً عَلي لِقاءِ اللهِ نَفْسَهُ، فَلْيَرْحَلْ مَعَنا، فَاِنَّي راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْشاءَاللهُ تَعالي. [1] .


***

امام حسين عليه السلام فرمود: (سپاس براي خداست آنچه خدا بخواهد همان خواهد بود و هيچ نيرويي حکم فرما نيست مگر به اراده خداوند و درود خدا بر فرستاده او، اي مردم مرگ بر انسانها چونان گردنبند که لازمه گردن دختران است حتمي است، و من به ديدار نياکانم آنچنان اشتياق دارم مانند اشتياق يعقوب به ديدار يوسف است، و براي من قتلگاهي معين گرديده است که در آنجا فرود خواهم آمد. و گويا با چشم خود مي بينم که درندگان بيابانها (لشگريان کوفه) در سرزميني در ميان «نواويس» و «کربلا» اعضاء مرا قطعه قطعه و شکم هاي گرسنه خود را سير مي کنند، از پيش آمدي که با قلم قضا نوشته شده است چاره و مفرّي نيست. بر آنچه خدا راضي است ما نيز راضي و خشنوديم و در مقابل بلا و امتحان او صبرو استقامت مي ورزيم و خدا اجر صبر کنندگان را بر ما عنايت خواهد نمود، در ميان پيامبر و پاره هاي تن وي (فرزندانش) هيچگاه جدائي نخواهد افتاد و در بهشت برين در کنار او خواهند بود زيرا که آنان وسيله خوشحالي و روشني چشم پيامبر بوده و وعده او نيز «استقرار حکومت الله» به وسيله آنان تحقّق خواهد پذيرفت، پس هرکس آمادگي دارد تا در راه ما خون قلب خود را بريزد، و جان خود را بخدا بسپارد، پس با ما کوچ کند، که همانا من صبحگاه کوچ مي کنم اگر خداي بزرگ بخواهد).


***

[1] مثير الاحزان ص41، کتاب لهوف ابن طاووس ص26، کشف الغمة ج2 ص29، عوالم بحراني ج17 ص216.