بازگشت

قافيه «ث»






لِمَن يا أيُّهَا المَغرورُ تَحوي

مِنَ المالِ المُوَفَّرِ وَالأَثاثِ



سَتَمضي غَيرَ مَحمودٍ فَريداً

ويَخلو بَعلُ عِرسِکَ بِالتُّراثِ



ويَخذُلُکَ الوَصِيُّ بِلا وَفاءٍ

ولا إصلاحِ أمرٍ ذِي انتِکاثِ



لَقَد أوفَرتَ وِزراً مُرحَجِنّاً [1] .

يَسُدُّ عَلَيکَ سُبْلَ الاِنبِعاثِ



فما لَکَ غَيرَ تَقوَي اللَّهِ حِرزٌ [2] .

وما لَکَ دونَ رَبِّکَ مِن غِياثِ




***

اي فريب خورده! براي چه کسي جمع مي کني

اين همه ثروت و اثاثيه را؟

يکّه و تنها و نکوهيده از دنيا مي روي

و شوهر آينده همسرت، از ميراث تو بهره مند مي گردد.

وصيّ تو با بي وفايي به وصيّت

و بدون اصلاح امور از هم پاشيده، تو را رها مي سازد.

تو مي ماني با گناهان سنگيني که مرتکب شده اي

و آنها مانع برخاستن سعادتمندانه تو از گور مي شوند.

براي تو، جز تقواي الهي، پناهگاهي

و بجز پروردگارت، فريادرسي نيست.


***

[1] في المصدر: «مُرجحيناً»، وما أثبتناه هو الصحيح. والمرحجن هو الثقيل الواسع (لسان العرب: ج 13 ص 177 «رحجن»). وفي ديوان الإمام الحسين‏ عليه السلام: «مَرَّحيناً».

[2] الحِرْزَ: المکان الذي يُحفظ فيه (المصباح المنير: ص 129 «حرز»).