بازگشت

رؤياي پيامبر


301. الدرّ المنثور عن الحسين بن عليّ عليه السلام: أنَّ رَسولَ اللَّهِ صلي الله عليه وآله أصبَحَ وهُوَ مَهمومٌ، فَقيلَ: ما لَکَ يا رَسولَ اللَّهِ؟

فَقالَ: إنّي اُريتُ فِي المَنامِ کَأَنَّ بَني اُمَيَّةَ يَتَعاوَرونَ [1] مِنبَري هذا.

فَقيلَ: يا رَسولَ اللَّهِ! لا تَهتَمَّ فَإِنَّها دُنيا تَنالُهُم.

فَأَنزَلَ اللَّهُ: «وَ مَا جَعَلْنَا الرُّءْيَا الَّتِي أَرَيْنَکَ إِلَّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ» [2] [3] .


***

300. الدرّ المنثور - از امام حسين عليه السلام -: پيامبر خدا، صبحي اندوهگين برخاست. از ايشان، علّت اندوه را پرسيدند. فرمود: «در خواب ديدم که بني اميّه، يکي يکي بر اين منبرم مي آيند و مي روند».

گفته شد: اي پيامبر خدا! غم مخور که معناي آن، بهره مندي ايشان از دنياست. پس خداوند نازل کرد: «و رؤيايي را که در خواب نشانت داديم، جز آزموني براي مردم، قرار نداديم».


***

[1] يَتَعاوَرون: أي يختلفون ويتناوبون، کلّما مضي واحد خَلَفَهُ آخر (النهاية: ج 3 ص 320 «عور»).

[2] الدرّ المنثور: ج 5 ص 310 نقلاً عن ابن مردويه.

[3] الإسراء: 60.