بازگشت

پيروزي جريان اسلامي


امام بزرگوار، با شهادتش، پيروزي عظيمي به دست آورد که هيچ انقلاب ديگري بر روي زمين به دست نياورده است؛ زيرا اهداف و اصولي که به خاطر آنها مبارزه کرد، پيروز گشتند و از مهمترين آنها پيروزي حرکت در نبرد آشکارش با نظام اموي است که سرنوشت اسلام را به بيهودگي گرفته و براي ريشه کن ساختن آن کوشيد تا اثري از آن بر صحنه ي زندگي نماند. امام حسين عليه السلام سرنوشت دين اسلام را برعهده گرفت و در راه آن شهيد گشت و به اسلام،



[ صفحه 526]



تازگي اش را باز بخشيد و خطري را که بر آن چنگ انداخته بود، نابود ساخت.

«ماربين» فيلسوف آلماني مي گويد: «انسانِ با وجدان، هرگاه در اوضاع آن روزگار و چگونگي موفقيت بني اميه در اهدافشان و دستيابي آنان بر همه ي طبقات مردم و نيز تزلزل مسلمين... دقت کند، براي او شکي نمي ماند که حسين عليه السلام با کشته شدنش، دين جدّش و قوانين اسلام را زنده کرد؛ زيرا اگر آن واقعه پيش نمي آمد و آن احساسات صادقانه در ميان مسلمين پيدا نمي شد... و اگر کشته شدن حسين عليه السلام نبود، قطعاً اسلام بر آنچه اينک هست، نمي بود بلکه ممکن بود آثار و قوانينش نابود شود؛ زيرا در آن عصر، اسلام تازه در صحنه ي گيتي ظهور کرده بود».

همين پيروزي براي حضرت حسين عليه السلام در شهادتش، کافي است که اسلام را زنده کرد و با خون خود، فداي آن شد. امام زين العابدين عليه السلام هنگامي که طلحة بن عبداللَّه از او پرسيد پيروز کيست؟ به اين نکته اشاره نمود و به او فرمود:

«هرگاه وقت نماز فرارسد، اذان بگو و اقامه به پا دار، پيروز را مي شناسي». [1] .

حضرت حسين عليه السلام خود پيروزمند و غالب بود؛ زيرا به اسلام، زندگي و شادابي اش را باز گرداند، بنابراين، وي مجدّد بود، شايد رسول اکرم صلي اللَّه عليه و آله اين جنبه را در نظر داشت که فرمود: «حسين از من است و من از حسين هستم».

زيرا اگر فداکاري حضرت حسين عليه السلام نبود، همه ي تلاشهاي حضرت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و آن خير، برکت و رحمتي که براي مردم آورده بود، از بين مي رفت؛



[ صفحه 527]



چون بني اميه تيشه ي ويراني همه ي اصولي را که اين دين آورده بود، به دست گرفته و کفر و الحاد را اعلام کرده و در ميان مردم با سياستي حکومت نموده بودند که اثري از حکم قرآن در آن، ديده نمي شد.


پاورقي

[1] شيخ طوسي، امالي ص 677، ح 1432.