کار بر يزيد مشکل شد و فرياد معترضان بر او متوالي گشت؛ زيرا خاندانش نيز بر او اعتراض کردند که از جمله آنان است:

الف- يحيي بن حکم: از سخت ترين اعتراض کنندگان بر يزيد، «يحيي بن حکم» بود که در مجلسش از او انتقاد نمود، يزيد بر سينه ي او زد و به مأمورانش



[ صفحه 480]



گفت تا او را بيرون ببرند. ما متن گفتارش را در مباحث پيشين، بيان کرديم.

ب- عاتکه دختر يزيد: دختر يزيد «عاتکه» هنگامي که سر امام را نزد خانواده و زنان خود برد بر او اعتراض کرد، عاتکه آن سر را گرفت و معطّر ساخت و گفت: «سر عموي من مي باشد». ما سخنش را در مباحث قبلي، بيان کرديم.

ج- هند: همسر يزيد، «هند» دختر عمرو، بر او اعتراض کرد، زيرا وي پريشان حال به سوي مجلس او شتافت و صدايش را بلند نمود: «سر فرزند دخت رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله بر در خانه ي ماست!!».

آن ستمگر به سوي وي شتافت و حجاب بر سرش نهاد و به او گفت: «اي هند! بر او شيون کن که وي فقيد بني هاشم است و ابن زياد بر او تعجيل نمود». [1] .