بازگشت

پشيمان شدن يزيد ستمگر


پس از آنکه مسلمانان، آن ستمگر را به جهت کشتن ريحانه ي رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله مورد انتقاد شديد قرار دادند، از اين امر پشيمان گشت و تلاش نمود تا گناه آن جنايت را به فرزند مرجانه بچسباند و پيوسته مي گفت: «بر من چه مي بود اگر رنج را تحمل مي کردم و او (حضرت حسين) را همراه خودم در خانه ام قرار مي دادم و در آنچه مي خواست، حاکم مي نمودم، هر چند در اين کار بر من انتقادي مي بود و در قدرتم، سستي پيش مي آمد، به خاطر نگه داشتن حرمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و مراعات حق و قرابت وي. خداوند فرزند مرجانه را لعنت کند؛



[ صفحه 473]



زيرا با کشتن وي، مرا نزد مسلمانان، دشمن ساخت و در دلهاي آنان دشمني نسبت به مرا کاشت که نيکوکار و بدکار مرا به خاطر اهميت کشته شدن حسين در ميان مردم، دشمن داشته اند مرا با فرزند مرجانه چه کار؟ خداوند او را لعنت کند و بر او خشم گيرد». [1] .

گمان غالب اين است که وي اين را گفت تا خود را در برابر مسلمين، تبرئه کند، اگر از صميم قلب، پشيمان بود، از او انتقام مي گرفت، او را بر کنار مي کرد، از او سپاسگزاري نمي نمود و عطاي بسيار به وي نمي داد و او را نزديک نمي گردانيد که اين کار بر خشنودي و عدم پشيماني وي در آنچه مرتکب شده بود، دلالت دارد.


پاورقي

[1] طبري، تاريخ 461،460 /5 و 462 ابن‏اثير، تاريخ 87 /4.