بازگشت

رؤياي ابن عباس


هنگامي که امام از حجاز به عراق رفت، ابن عباس پريشان خاطر ماند و با غم و اندوه، دست به گريبان شده از خيانت اهل کوفه بر عموزاده اش بيمناک بود. در روز دهم محرم به خواب رفت و پريشان و مضطرب از خواب برخاست و فرياد برآورد: «به خدا! حسين کشته شد».

يارانش بر وي اعتراض کرده به او گفتند: «هرگز، اي پسر عباس!!».

وي در حالي که اشکها بر چهره اش روان بود به آنان پاسخ داد که من، رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله را در خواب ديدم که شيشه اي به همراه داشت و به من فرمود: آيا مي داني امّتم بعد از من چه کرده اند؟ فرزندم حسين عليه السلام را کشتند و اين خون او و خون ياران اوست که آن را نزد خداي عزيز و جليل بالا مي برم.

دوستانش، روز و ساعتي را که آن خواب در آن انجام شد، ثبت کردند تا اينکه خبر کشته شدن امام در همان زماني که آن خواب صورت گرفته بود، به آنان رسيد. [1] .



[ صفحه 378]




پاورقي

[1] ابن‏عساکر، تاريخ 237 /14. مرآةالجنان 134 /1 ذهبي، تاريخ اسلام 17 /5. تاريخ بغداد 142 /1. مقريزي، خطط 286 -285 /2. منتظم، 346 /5.