بازگشت

سوزاندن خيمه ها


آن پليدان به سوي خيمگاه امام رفتند و بدون توجه به اينکه دختران رسالت و بزرگ بانوان وحي در آنها بودند، در حالي که شعله هايي از آتش با خود داشتند [1] ، منادي آنان فرياد مي زد: «خانه هاي ظالمان را به آتش کشيد!».

خداوندا! خانه ي امام- به ادعاي آنان- خانه ظلم بود و خانه ي فرزند مرجانه، خانه عدل! در حالي که وي و پدرش، مردم را غرق در ظلم و ستم کرده بودند.

هنگامي که آتش در خيمه ها شعله ور شد، دختران رسالت و بزرگ بانوان وحي، از چادري به چادري ديگر مي گريختند، در حالي که آتش به دنبال آنان بود، يتيمان، فريادشان بلند بود و بعضي به دامن عمه شان حضرت زينب آويخته بودند تا آنان را از آتش حمايت کند و ستم جفاکاران را از آنها دور سازد. و بعضي ديگر سر به بيابان نهادند و برخي نيز از آن مسخ شدگاني که دلهايشان از رحمت و عطوفت تهي گشته بود، پناه مي جستند، آن صحنه چنان بود که کوهها از آن



[ صفحه 359]



شکافته مي شدند، آن منظره در طول مدت زندگاني حضرت امام زين العابدين عليه السلام پس از پدرش، از ذهن آن حضرت دور نشد و پيوسته با اندوه و حسرت از آن ياد مي کرد و مي فرمود:

«به خدا! هرگاه به عمّه ها و خواهرانم نگاه مي کنم، بغض مرا مي گيرد و فرار کردن آنان را در روز عاشورا از چادري به چادر ديگر و از خيمه اي به خيمه اي ديگر به ياد مي آورم، در حالي که منادي آن قوم فرياد مي کشيد: خانه هاي ظالمان را به آتش کشيد».


پاورقي

[1] مظفري، تاريخ، ص 228.