بازگشت

پيدا شدن سرخي در آسمان


زمين به لرزه افتاد و افقهاي هستي، تيره و تار گشت [1] و سرخي هراس



[ صفحه 357]



انگيزي در آسمان گسترش يافت [2] ، اين اخطاري از خداوند براي آن آدمکشان جنايتکار بود که همه ي حرمتهاي خدا را شکسته بودند. درباره اين افق شعله ور در سرخي و آتش است که «ابوالعلاء معري» مي گويد:



و علي الافق من دماء الشهيدين

علي و نجله شاهدان



فهما في اواخر الليل فجران

و في اولياته شفقان



ثبتا في قميصه ليجي ء الحشر

مستعدياً الي الرحمن



«بر افق از خونهاي دو شهيد، علي و فرزندش، دو شاهد وجود دارد».

«زيرا آنان در او اخر شب، دو فجر هستند و در آغازهايش، دو شفق مي باشند».

«در پيراهن او نقش بسته اند تا روز قيامت بيايد و نزد خداي رحمان شکايت برد».

آفتاب نيز در حالي که رو به غروب مي رفت، ظاهر شد که با جهان بينوا، در غمها و سوگهايش، مشارکت داشت.


پاورقي

[1] مرآةالجنان 134 /1. تهذيب التهذيب 354 /2.

[2] مجمع الزوائد 197 /9. الاتحاف بحب الاشراف، ص 42 شبيه آن آورده است.