بازگشت

يورش بر امام حسين


خداوند! آن گروه جنايتکاري که پليدترين افراد روي زمين و فرومايگاني ناپاک بودند به سوي آن حضرت، از هر سوي حمله آوردند و با شمشيرها و نيزه ها بر او ضربه ها مي زدند. «زرعة بن شريک تميمي» بر کف دست چپ



[ صفحه 347]



حضرت، ضربه اي زد و فرومايه ي ديگري بر شانه اش ضربه اي وارد کرد، از کينه توزترين دشمنان نسبت به حضرت، «سنان بن انس» بود که گاهي با شمشير به آن حضرت ضربه اي مي زد و گاهي با نيزه بر او حمله مي برد و به اين کار خود افتخار مي کرد و آنچه را که با آن حضرت انجام داده بود براي حجاج تعريف مي کرد و افتخارکنان مي گفت: «با نيزه بر او کوبيدم و با شمشير، قطعه قطعه اش کردم!!».

حجاج با وجود سنگدلي اش، به درد آمد و بر او فرياد زد: «ولي شما دو نفر در يک سراي با يکديگر فراهم نخواهيد آمد». [1] .

دشمنان خدا از هر طرف، امام را در ميان گرفتند در حالي که خون پاکش از شمشيرهايشان مي چکيد. بعضي از مورخان گفته اند که در اسلام، هيچ کس همچون حضرت حسين عليه السلام، ضربه نخورده بود؛ زيرا يکصد و بيست زخم از ضربه هاي شمشيرها و زخمهاي نيزه ها و اثر تيرها در بدن آن حضرت يافت شد. [2] .

امام، مدتي بر روي زمين ماند، همگي از هيبتش و از اينکه بر او يورش برند و وي را به قتل برسانند بيم داشتند لذا عقب ماندند. «سيد حيدر» مي گويد:



فما اجلت الحرب عن مثله

صريعاً يجبّن شجعانها



«هيچ جنگي همانند او را نمايان نساخت که بر زمين افتاده بود، ولي شجاعان از او بيم داشتند».

هيبتش دلها را مي گرفت تا آنجا که بعضي از دشمنانش گفتند: «زيبايي



[ صفحه 348]



چهره و نور صورت با شکوهش ما را از انديشيدن به قتل وي، مشغول داشت».

هيچ فردي به وي نرسيد مگر اينکه دوست نمي داشت که خود قاتلش باشد و باز مي گشت. [3] .


پاورقي

[1] مجمع الزوائد 194 /9.

[2] الحدائق الوردية 123 /1.

[3] مقرم،مقتل الحسين، ص 282.