بازگشت

يورش بر خيمگاه امام حسين


امام آزادمنش، در ميان اردوگاه دشمنان قرار گرفت و با آنان، به شدت درگير سخت ترين نبرد شد، در حالي که آنان به خيمگاه وي حمله برده بودند تا زنان و کودکان را غارت کنند، پس بر آنان فرياد زد:

«اي پيروان خاندان ابوسفيان! اگر شما را ديني نباشد و از آخرت نمي ترسيد، در زندگيتان آزاده باشيد، به اصل و نسبتان برگرديد، اگر عرب هستيد همان گونه که ادعا مي کنيد...». [1] .

امام، با اين سخنان، آنان را از محدوده ي اسلامي دور ساخت و به خاندان



[ صفحه 337]



ابوسفيان، دشمن شماره ي يک اسلام نسبت داد که پس از او، فرزندانش، رهبري نيروهاي ستمگر را رهبري کردند، فاجعه ي کربلا هم، چيزي جز ادامه ي کينه ها و دشمنيهاي آنان نسبت به پيامبر اسلام صلي اللَّه عليه و آله نبوده است...

امام، آنان را به پيروي از سنّتهاي عربي دعوت کرد که در روزگار جاهليت برقرار بوده، از تعرض ننمودن به زنان و کودکان و هر نوع اذيت و آزاري. آنگاه، فرومايه ي پليد، شمر بن ذي الجوشن به سخن آمد و به امام گفت: «چه مي گويي اي فرزند فاطمه؟!».

آن پليد، گمان مي کرد که امام را با نسبت دادن آن حضرت به مادرش- سيدة النساء- مورد بي حرمتي قرار داده است و نمي دانست که او را به معدن پاکي و نبوت نسبت داده، حضرت حسين عليه السلام را افتخار و شکوه همين بس که سيده ي زنان جهانيان، مادرش باشد، آن گونه که پيامبر صلي اللَّه عليه و آله فرموده است. [2] .

امام به وي فرمود: «من با شما مي جنگم، زنان را گناهي نيست، پس ستمگرانتان را مادام که زنده هستم از تعرض به خانواده ام بازداريد».

شمر، اين مطلب را پذيرفت. آنگاه آن جنايتکاران، حضرت را در ميان گرفته آنچنان با شمشيرها بر او ضربه مي زدند و با نيزه ها او را مي کوبيدند که از زخمهاي آن حضرت، خون جاري شد.



[ صفحه 338]




پاورقي

[1] اللهوف، ص 52 ابن‏اثير، تاريخ 76 /4. طبري 450 /5. در الابکار في وصف الصفوة الاخبار، ص 38.

[2] حافظ سيوطي، الثغور الباسمة في مناقب السيدة فاطمه، ص 44، از کتابهاي گردآورده شده‏ي کتابخانه‏ي امام اميرالمؤمنين عليه‏السلام. و در اين کتاب آمده است «عمران بن حصين» روايت نموده پيامبر صلي اللَّه عليه و آله به عيادت فاطمه که بيمار بود رفت و به وي فرمود: چطور هستي؟ گفت: بيمارم و درد مرا مي‏افزايد، طعامي براي خوردن ندارم. فرمود: دخترم! آيا نمي‏پسندي که سرور زنان جهانيان باشي؟ گفت: پس مريم کجا باشد؟ فرمود: وي، سرور زنان جهان خود است و تو سرور زنان جهان خود هستي.