بازگشت

شهادت طفل شيرخوار


صبر اباعبداللَّه عليه السلام، چگونه صبري بود؟!! چگونه توانست اين فجايع را تحمل کند...، صبري بود که کاينات در برابر آن عاجز مي مانند و کوهها از هراس



[ صفحه 330]



آن، تکان مي خورند، از فجيع ترين و سخت ترين مصيبتهاي آن حضرت، داغدار شدن به سبب فرزند شيرخواره اش «عبداللَّه» بود که در خوش سيمايي همچون ماه تمام بود، آن حضرت او را گرفت و بسيار بوسيد و با او براي آخرين بار وداع کرد، او را در حال اغما يافت، چشمانش به گودي نشسته و لبانش از شدت تشنگي پژمرده گشته بودند. حضرت، او را برداشت و به سوي آن قوم بُرد تا عواطف آنان را تحريک کند،شايد جرعه اي آب به وي بنوشانند. او را بر آنان عرضه داشت در حالي که با عباي خود وي را از آفتاب نگه مي داشت. از آنان خواست تا با اندکي آب، به کمک وي بشتابند، ولي دلهاي آن مسخ شدگان به رقّت نيامد و ستمکار فرومايه، «حرملة بن کاهل» تيري به سوي او نشانه گرفته، با فرومايگي مي خنديد و در برابر همراهان فرومايه اش افتخار مي کرد و مي گفت: «اين (تير) را بگير و به او آب بنوشان».

آن تير- خدايا!- گردن طفل را شکافت، هنگامي که گرمي تير را احساس کرد، دستهايش را از قنداقه اش بيرون آورد و چون پرنده اي سربريده شده، بر سينه ي پدر، دست و پا زد، آن طفل سر به سوي آسمان بالا برد و بر دست پدر، جان سپرد... منظره اي بود که از هراسناکي اش، دلها شکافته و زبانها بند مي آيند... امام دو دستش را که از آن خون پاک، پر بود، بالا برد و آن خون را به سوي آسمان پرتاب کرد- آن گونه که امام باقر عليه السلام مي گويد- قطره اي از آن بر زمين نيفتاد، آنگاه با پروردگارش به راز و نياز پرداخت و گفت:

«آنچه بر من وارد مي شود را حضور در ديدگاه الهي آسان مي کند».

خداوندا! اين کودک نزد تو از بچه ي ماده شتر (صالح پيامبر) کمتر نباشد، پروردگار من! اگر ياري را از ما نگهداشته باشي پس آن را براي آنچه از آن بهتر است قرار ده و براي ما از ستمکاران انتقام گير و آنچه در گذر دنيا بر ما گذشته،



[ صفحه 331]



ذخيره ي آخرت ساز. خداوندا! تو بر قومي که شبيه ترين فرد به پيامبرت محمد صلي اللَّه عليه و آله را کشته اند، شاهد هستي».

آنگاه امام از اسب خود فرود آمد و با غلاف شمشيرش، گودالي براي طفل خود، حفر کرده او را آغشته به خون پاکش به خاک سپرد. و گفته شده که او را همراه کشتگان از اهل بيتش قرارداد. [1] .

اي اباعبداللَّه! خداوند تو را بر اين فجايعي که هيچ پيامبري از پيامبران خدا به آنها گرفتار نشد و بر هيچ مصلحي در زمين، جاري نگشت، ياري دهد.


پاورقي

[1] مقرم، مقتل الحسين، ص 273.