بازگشت

شهادت عبدالله فرزند اميرالمؤمنين


«عبداللَّه بن اميرالمؤمنين عليه السلام که مادرش ام البنين بود، به ميدان جهاد شتافت و با دشمنان به جنگ پرداخت، در حالي که رجز مي خواند:



شيخي علي ذو لفخار الأطول

من هاشم الخير الکريم المفضل



هذا حسين بن النبي المرسل

عنه نحامي بالحسام المصقل



تفديه نفسي من اخ مبجل

يا رب فامنحني ثواب المنزل [1] .



«سرورم علي است، دارنده ي افتخار والا، از بني هاشم صاحب خير ارزنده و بخشنده».

«اين حسين است فرزند نبيّ مرسل که با شمشير صيقل شده از او حمايت مي کنيم».

«جانم به فدايش باد که چه برادر بزرگواري است! اي پروردگارم! ثواب منزلت را به من عطا فرما».

با اين رجز، به پدرش امام اميرالمؤمنين عليه السلام، دروازه ي شهر علم پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و وصيّ آن حضرت، افتخار نمود؛ همچنانکه به برادرش امام حسين، ريحانه ي رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله افتخار مي کند و اينکه دفاع از وي نه به انگيزه ي برادري و خويشاوندي، بلکه بدين وسيله، رضايت خداوند و سراي آخرت را مي طلبد.

آن جوانمرد همچنان با شدت مي جنگيد تا اينکه ستمکار گناهکار، «هاني



[ صفحه 313]



بن ثبيت حضرمي» بر او حمله برد و او را به شهادت رساند. [2] .


پاورقي

[1] الفتوح 205 /5.

[2] الارشاد، ص109 /2. و در الفتوح 205 /5 آمده‏است که قاتل وي، «زحر بن بدر نخعي» بوده است.