از احاديث ساختگي بر ضد حضرت حسين عليه السلام اين است که روايت کرده اند آن حضرت در روز جمعه به ديدار معاويه رفت در حالي که معاويه بالاي منبر به خطبه مشغول بود. مردي از آن قوم به وي گفت: به حسين اجازه بده تا بالاي منبر برود. معاويه به آن مرد گفت: و اي بر تو! بگذار تا اظهار افتخار کنم، سپس حمد خدا و ثناي او را گفت و روي به حسين کرده پرسيد: اي ابا عبداللَّه! از تو مي پرسم، آيا من فرزند بطحاي مکه نيستم؟



[ صفحه 207]



- آري، سوگند به آنکه جدم را مژده دهنده فرستاد!

- اي ابا عبداللَّه! از تو مي پرسم آيا من دايي مؤمنين نيستم؟!

- آري، سوگند به آنکه جدّم را به پيامبري فرستاد!

- از تو مي پرسم اي ابا عبداللَّه! آيا من کاتب وحي نيستم؟!

- آري، سوگند به آنکه جدّم را بيم دهنده فرستاد!

سپس معاويه از منبر پايين آمد و حسين بالاي منبر رفت و خداوند را ستايش کرد به ستايشهايي که اولين و آخرين بمانند آن، خداي را نستوده اند، سپس گفت: پدرم از جدم از جبرئيل از خداي تعالي روايت کرد که زير پايه کرسي عرش، برگ ياس سبز رنگ وجود دارد که بر آن نوشته شده است لا اله الّا اللَّه محمد رسول اللَّه، اي شيعيان آل محمد! هيچکدامتان روز قيامت نمي آيد مگر اينکه خداوند او را به بهشت وارد مي فرمايد.

معاويه به او گفت: اي ابا عبداللَّه! از تو مي پرسم، شيعيان آل محمد چه کساني هستند؟ حضرت عليه السلام گفت: کساني که شيخين، ابوبکر و عمر را ناسزا نمي گويند و عثمان را ناسزا نگويند و تورا اي معاويه ناسزا نگويند!!

«حافظ ابن عساکر» بر اين حديث، اين گونه اظهار نظر نموده است: «اين حديثي ناشناخته است و سند آن را به حسين متصل نمي بينم» [1] .

مسلمانان، با اين احاديث جعلي، دچار گرفتاري سختي شدند، احاديثي که در کتب سنّت، نگارش يافته و بسياري از مسلمين گمان کرده اند که آنها احاديثي واقعي هستند لذا جامه اي از تقدّس بر معاويه پوشاندند و او را به گروه نخستين از صحابه ملحق نمودند، آنها که در دين خود بسيار پايبندي داشتند، در



[ صفحه 208]



حالي که اگر مسلمين، واقعيت اين احاديث را مي دانستند، از آنها بيزاري مي جستند، آن گونه که «مدائني» مي گويد [2] .

احاديث جعلي به تقديس معاويه و کم کردن ارزش اهل بيت عليهم السلام تمام نمي شود، بلکه اين احاديث، به امور شريعت پرداخته و به آن مسائلي متناقض و محال چسباندند؛ که حقيقت اسلام را زشت جلوه گر ساختند و عقايد مسلمين را تباه ساختند.