بازگشت

گفته اي نادرست


از گفته هاي غير صحيحي که مدرکي براي آنها نيست، مطلبي است که «بستاني» آنرا نقل نموده، متن آن چنين است: «هنگامي که حسين به کوفه نزديک شد، حر بن يزيد رياحي که هزار سوار از ياران ابن زياد به همراهش بودند، با وي روبه رو شده به او گفت: عبيداللَّه مرا فرستاده است تا مواظب کارهايت باشم و به من گفته اگر بر او دست يافتي از او جدا مشو يا وي را نزد من بياور، من دوست ندارم خداوند مرا به چيزي از کار تو مبتلا سازد، پس راهي غير از اين راه در پيش گير و به هر جا خواهي برو، من به ابن زياد مي گويم که راه تو بر خلاف راه من بوده و من در مورد خود و همراهانت تو را به خدا سوگند مي دهم.

حسين عليه السلام راهي غير از جاده را در پيش گرفت و به همراه يارانش به سوي حجاز بازگشت. آن شب را حرکت مي کردند. هنگامي که صبح فرارسيد، با حرّ روبه رو شدند، حسين به وي گفت: چه چيزي تو را آورده است؟ گفت: از من نزد ابن زياد سخن چيني شده است که من پس از آنکه بر تو دست يافته بودم تو را رها کرده ام، او به من نوشته به تو برسم و از تو جدا نشوم تا اينکه با سپاهيان بيايي...» [1] .

اين سخن از جمله ي افسانه هاست؛ زيرا ملاقات امام با حر، نزديک کوفه نبوده بلکه ضمن راه در محلي نزديک به «شراف» بود، اضافه بر آن حر، به امام پيشنهاد ننمود که هر جا مي خواهد برود، بلکه دستورات مؤکدي از ابن زياد به وي صادر شده بود که امام را دستگير کند و او را چنانکه گفتيم، به کوفه ببرد، اين مطلب مورد اتفاق مورخان و ارباب مقاتل مي باشد.



[ صفحه 93]




پاورقي

[1] بستاني، دائرةالمعارف 48 /7.