بازگشت

سخنراني نعمان


نعمان، به شيعيان، براي ترتيب و تنظيم انقلاب، قدرتي بخشيد و براي



[ صفحه 444]



آنان فرصتهايي جهت تحکيم پايه هاي آن فراهم آورد که اين امر سبب ناخشنودي حزب اموي گرديد و بر او اعتراض کردند و اورا به ضربه زدن به شيعيان تشويق نمودند.

نعمان بيرون آمد و بر منبر رفت و سياست همراه با ملايمت خودرا براي مردم اعلام نمود که پس از حمد و ستايش خداوند، گفت:

«اما بعد: اي بندگان خدا! از خداوند پروا کنيد و به سوي فتنه و تفرقه نشتابيد که در آنها مردان هلاک مي شوند و خونها ريخته مي گردند و اموال به غارت مي روند. من با کسي که با من نجنگد، نمي جنگم و بر ضد کسي که بر ضد من قيام نکند، اقدامي نمي کنم، شما را نه دشنام مي گويم و نه با شما به بهانه جويي مي پردازم و نه کسي را به تهمت و گمان و يا اتهام، مي گيرم، ولي اگر شما با من به ستيزه جويي برخيزيد و بيعتم را بشکنيد و با پيشوايتان مخالفت نماييد، به خدايي که جز او پروردگاري نيست، با شمشيرم شمارا خواهم زد، مادام که در دست من باقي بماند هر چند کسي از شما ياورم نباشد و من اميدوارم در ميان شما آن کساني که حق را مي شناسند، بيش از کساني باشند که باطل آنان را از پاي در مي آورد» [1] .

در اين سخنراني، هيچ تمايلي به وسايل خشونت و شدت، ديده نمي شود، بلکه در آن، نسبت به فتنه جويي، زينهار داده شده و راحت طلبي، برتر شمرده گشته و اينکه وي متعرض کسي که متعرض قدرت حاکم نشود، نخواهد شد و مردم را به گمان و تهمت نمي گيرد، آن گونه که زياد بن ابيه حاکم عراق، عمل مي کرده است. «انيس زکريا» در مورد سخنراني نعمان اظهار نظر



[ صفحه 445]



کرده مي گويد:

«سخنرانيهاي وي - يعني نعمان - در کوفه، دليل ديگري است که او فتنه را بر پاي مي ديد که لاجرم شعله ور مي گشت. وي برپا کنندگان آن را مورد حمله قرار نمي داد پيش از آنکه آنان وي را مورد تهاجم قرار دهند، بنابراين، براي طرفداران آن، قدرتي مستحکم و دستي فعّال در ترتيب توطئه و تنظيم آن برپايه هايي مطمئن، به وجود آورد» [2] .


پاورقي

[1] ابن اثير، تاريخ 22/3.

[2] الدولة الاموية في الشام، ص41.