بازگشت

دفاع از حقوق خود


امام حسين عليه السلام براي دفاع از حقوق خود که امويان آنها را غارت و غصب نموده بودند، قيام کرد که مهمترين آنها به اعتقاد ما عبارتند از:

الف - خلافت: امام حسين عليه السلام همچون پدرش، ايمان داشت که عترت



[ صفحه 367]



پاک، به مقام رسول اللَّه صلي الله عليه و آله سزاوارتر و به جايگاه وي از ديگران شايسته ترند؛ زيرا آنان اهل بيت نبوت، معدن رسالت و محل آمد و شد ملائکه هستند، خداوند به خاطر آنان، آغاز و به خاطر آنان پايان داد، - بنابه تعبير حضرتش - او با اين عقيده از دوران کودکي رشد يافته بود؛ زيرا در آن دوران بود که به سوي عمر، - در حالي که بر منبر رسول خدا صلي الله عليه و آله نشسته بود - شتافت و بر او فرياد زد: «از منبر پدرم پايين بيا و به سوي منبر پدرت برو».

تنها امام حسين عليه السلام چنين احساسي نداشت بلکه اين مسأله نزد ائمه اهل بيت عليهم السلام همگي وجود داشت، زيرا آنان معتقد بوده اند که خلافت از حقوق آنان است؛ زيرا آنها نزديکترين مردم به رسول خدا و آگاهترين افراد نسبت اهداف آن حضرت بوده اند...

مطلب قابل توجه ديگري نيز وجود دارد و آن اين است که حضرت حسين عليه السلام خود، به موجب معاهده صلح مورد اتفاق، خليفه شرعي بوده است؛ زيرا در بندهاي آن معاهده آمده بود معاويه حق ندارد امر خلافت بعد از خود را به کسي واگذار کند و امر خلافت بعد از او براي حضرت حسن خواهد بود که اگر اتفاقي برايش پيش بيايد، به حضرت حسين عليه السلام برمي گردد [1] .

بنابراين، بيعت يزيد، شرعي نبوده و امام حسين عليه السلام بر ضد امامي از ائمّه مسلمين، آن گونه که بعضي افراد داراي طرز تفکر اموي معتقد هستند، قيام ننموده است، بلکه آن حضرت عليه السلام بر ضد ظالمي که حقش را غصب کرده بود، قيام کرده است.

ب - خمس: «خمس» حق واجب شده اي براي اهل بيت عليهم السلام است که



[ صفحه 368]



قرآن بر آن تصريح نموده و سنّت در مورد آن متواتر شده است، ولي حکومتهاي قبلي آن را غارت نمودند و چيزي از آن را ادا نکردند تا حرکت مقاومت را نزد علويان فلج نمايند، امام حسين عليه السلام در سخنش با «ابوهره»، که او را از خروج بر ضد بني اميه نهي کرده بود، به اين مطلب اشاره نمود و فرمود: «واي بر تو اي ابوهره! بني اميه مال مرا گرفتند و من صبر کردم».

گمان غالب اين است مالي که بني اميه از آن حضرت گرفته بودند، همان «خمس» باشد. «دعبل خزاعي» در قصيده درخشانش که آن را در خراسان در حضور امام رضا عليه السلام خوانده، به اين مطلب اشاره نمود و گفته بود:



اري فيئهم في غيرهم متقسما

وايديهم من فيئهم صفرات



«مي بينم که حقشان ميان ديگران تقسيم شده و دستشان از حقشان خالي است».

امام رضا عليه السلام از اين بابت، متأثر شد و دستهاي خود را زيرو رو کرد و فرمود: «به خدا که خالي هستند».

منع علويان از دستيابي به خمس به عنوان يکي از منابع اصلي زندگيشان سبب تأثّر و گرفتاري فراواني براي آنان گرديد. شايد امام حسين عليه السلام، با قيام خود، بازگرداندن اين حق سلب شده به اهل بيت را در نظر داشته است.


پاورقي

[1] حياة الامام الحسن عليه السلام 298/2، الإصابة 333 / 1.