بازگشت

نامه هاي امام حسين به زعماي بصره


امام، به رؤساي پنجگانه بصره نامه هايي نوشت و آنهارا براي ياري کردن به وي و گرفتن حقش، به قيام خواند. آن حضرت، به بزرگان منطقه، نامه نوشت که از جمله آنها افراد ذيل هستند:

1 - مالک بن مسمع بکري.

2 - احنف بن قيس.



[ صفحه 410]



3 - منذر بن جارود.

4 - مسعود بن عمرو.

5 - قيس بن ميثم.

6 - عمر بن عبيداللَّه بن معمر [1] .

«اما بعد: همانا خداوند محمد صلي الله عليه و آله را از ميان خلقش برگزيد و او را به نبوتش کرامت بخشيد و براي رسالتش انتخاب کرد، سپس او را نزد خود برد، در حالي که بندگانش را دلسوزانه نصيحت کرد و آنچه را که بدان فرستاده شده بود، ابلاغ نمود، خانواده ما، اوليا، اوصيا و وارثانش بودند و شايسته ترين مردم به مقامش، اما قوم ما در اين مورد خود را بر ما مقدم شمردند و ما راضي شديم و تفرقه را نپسنديديم و آسايش (مردم) را دوست داشتيم در حالي که مي دانستيم ما به حقي که استحقاق ما بود از آنها که آن را در اختيار گرفتند شايسته تريم، من فرستاده ام را با اين نامه نزد شما فرستاده ام و شما را به کتاب خدا و سنّت پيامبرش فرا مي خوانم، زيرا سنّت از بين رفته و بدعت زنده گردانيده شده است، پس اگر گفتارم را بشنويد، شما را به راه رستگاري هدايت خواهم کرد...» [2] .

اين نامه، خلافت اسلامي را بيان مي کند که - بنا به فرمايش صريح امام - حق اهل بيت عليهم السلام است؛ زيرا آنان نزديکترين افراد به رسول خدا صلي الله عليه و آله و آگاهترين مردم نسبت به اهداف آن حضرت بوده اند، ولي آن قوم، خلافت را براي خود گرفتند و عترت پاک جز صبر چاره اي نداشتند؛ زيرا فتنه را نمي پسنديدند و حفظ وحدت مسلمين را مي خواستند...



[ صفحه 411]



همچنين اين نامه، شامل دعوت به حق با همه ابعاد و مفاهيمش بود، زيرا به زنده کردن کتاب خدا و سنّت پيامبرش دعوت مي کرد که حکومت اموي به عمد، آنها را از واقعيت زندگي دور کرده بودند...

برخي از نويسندگان در مورد نامه حضرت امام حسين عليه السلام به مردم بصره اظهار نظر کرده و گفته اند:

«نامه حضرت حسين عليه السلام به مردم بصره به ما نشان مي دهد که چگونه مسؤوليتش را مي شناخت و همراه آن حرکت مي کرد؛ زيرا اهل بصره به آن حضرت نامه ننوشته و او را به سوي شهر خود، دعوت نکرده بودند، آن گونه که اهل کوفه عمل کردند و با اين وجود، آن حضرت، به آنان نامه مي نويسد و آنها را براي روبه رويي حتمي، آماده مي سازد؛ زيرا وقتي که آن حضرت تصميم گرفت براي دين و امّتش قيام کند، اين تصميم از اعماق روح و ضمير آن حضرت برخاسته بود، نه از حرکت مردم کوفه و دعوت آنان از آن حضرت».

به هر حال، امام، نامه هايش را به دست يکي از غلامانش به نام «سليمان» که کنيه اش «ابورزين» بود، براي اهل بصره فرستاد، وي به سرعت راه پيمود تا اينکه به بصره رسيد و نامه ها را به صاحبانشان تحويل داد.


پاورقي

[1] ابن اثير، تاريخ، 23/4.

[2] طبري، تاريخ 375/5.