بازگشت

رثاء


مدايح، جمع مدح و مديحه است، و مراثي، جمع مرثيه. «مدح »: ستايش، ثناي به صفات نيک، توصيف به نيکخويي، مدحت. [1] «مرثيه »: مرده ستايي، عزاداري، شرح محامد و اوصاف مرده، چکامه اي که در عزاي از دست رفته اي سرايند، در عزاي کسي شعر سرودن، گريستن بر مرده و بر شمردن و ذکر محاسن وي، سوگواري، روضه، مراسم عزايي که به ياد شهيدان راه دين و بخصوص در ايام محرم و به ياد واقعه کربلا بر پا کنند، اشعاري که در ذکر مصائب و شرح شهادت پيشوايان دين و بخصوص شهيدان کربلا سرايند و خوانند. [2] .

از جمله برنامه هايي که از سوي امامان معصوم مورد تشويق قرار گرفته تا از اين طريق، خاطره رشادتها و مظلوميتهاي شهداي کربلا و فرهنگ عاشورا زنده بماند، سرودن مدح و مرثيه است.قالب شعر، به لحاظ برخورداري از وزن و آهنگ و بعد عاطفي، مؤثرتر و ماندگارتر است.از اين رو بعنوان سلاحي مؤثر در دفاع از حق و ستايش راستي و راستان به کار گرفته شده است.در تاريخ شيعه، شاعراني برجسته همچون: فرزدق، عوف بن عبدالله، کميت، عبدالله بن کثير، دعبل، سيد حميري و... با زيباترين وجهي مفاخر و فضايل اهل بيت را ترسيم کرده و با سوزناکترين صورت، براي شهداي کربلا مرثيه سروده اند و مجموعه هاي معتبري نيز از اشعار شاعران شيعي گرد آمده است. [3] به بيان آيت الله خامنه اي: «با توجه به پايگاه بلند «شعر مسلکي » در قرنهاي اول و دوم هجري و ياد آوري اين نکته که شاعر متعهد به يک مسلک، برجسته ترين و مؤثرترين نقش را در ترويج گرايشهاي مسلک خود و تبيين هدفها و شعارهاي آن به کار مي برده است، طبيعي مي نمايد که حساب ويژه اي براي اظهارات و سروده هاي شاعران وابسته به جناحهاي سياسي در نظر گرفته آيد...». [4] .

سروده هاي موضعدار شاعران مکتبي در مدح و مرثيه ائمه و اهل بيت، بطور ضمني خلفاي جور و مظالم حکام غاصب را هم مورد انتقاد قرار مي داد. «در شعر مذهبي، نظرکلي بر نشر مبادي دين بود و احياي حقايق ايمان و زنده کردن دلها و جانها و جاري ساختن خون حماسه و تعهد در رگها و پي ها.از اين رو شاعران بزرگ شيعه هميشه براي حکومتهاي فاسد، خطري بزرگ محسوب مي شدند زيرا آنان در خلال مدح آل محمد «ص » حقايق دين و صفات لازم حاکم ديني را ياد مي کردند و با ذکر صفات اسلامي امامان و مقايسه و تحقير زمامداران، دلها را به حق و حکومت حق توجه مي دادند.» [5] اين شيوه و راه، برگرفته و الهام يافته از رهنمودهاي خود امامان بود که با سخن و عمل، با صراحت و کنايه، مدافع شاعران متعهد و مرثيه سرايان متقي و حق شعار بودند.در اين زمينه، حديث بسيار است، بويژه تاکيد ائمه نسبت به سرودن مرثيه درباره حسين «ع » باانگيزه «ذکر» و احياء ياد و گرياندن بر آن مصيبتها بيش از ديگر محورهاست.امام صادق «ع » فرمود: «من قال فينا بيت شعر بني الله له بيتا في الجنة » [6] هر کس که يک بيت شعر درباره ما بگويد، خداوند براي او خانه اي در بهشت بنا مي کند.نيز از آن حضرت است: «ما من احد قال في الحسين شعرا فبکي و آبکي به الا اوجب الله له الجنة و غفر له » [7] امام رضا «ع » نيز به دعبل توصيه مي کند که درباره حسين «ع » مرثيه بسرايد و بدين وسيله ائمه را ياري کند: «يا دعبل! ارث الحسين عليه السلام فانت ناصرنا و مادحنا ما دمت حيا فلا تقصر عن نصرنا ما استطعت » [8] .

اين تاکيدات، بوضوح نشان دهنده خط حمايتگرانه ائمه از شعر و مرثيه اي است که در احياء حادثه کربلا و فضايل سيد الشهدا و مناقب و مظلوميتهاي او باشد.عالمان بزرگ شيعه نيز در تبعيت از روش و سيره ائمه، همين موضع و عمل را داشته اند. [9] روشن است که حرکت در چنين خطي، هميشه براي شاعران اهل بيت، مشکل داشته و اغلب، تحت تعقيب يا در زندان به سر مي بردند.اين خط مقدس، که انتقال فرهنگ شهادت را به آيندگان در برداشت، همچنان ادامه داشته است، تاکنون.به کمک مراثي، احساسها و عواطف برانگيخته مي شد و اشک، که زبان گوياي دل بود، پايبندي انسان متعهد را به خط حسيني و کربلايي تثبيت مي کرد.نکاتي را هم درباره اشعار مدح و مرثيه بايد مراعات کرد:

1-محتواي اشعار، بايد از متانت، دقت، اعتبار و استناد برخوردار باشد و ازحرفهاي سست و بي مدرک، يا دروغ و جعليات و مطالب ضعيف و احيانا وهن آميز نسبت به معصومين، بشدت بايد پرهيز کرد.

2-از آنجا که شعر مدح و مرثيه، عامل انتقال فرهنگ است، بايد سطح آن بالا و ارزشمند و عميق باشد تا به جامعه اسلامي و هواداران ائمه، بينش و بصيرت و عمق در فهم و فکر بدهد.

3-اشعار مراثي و مدايح، در عين حال که بايد استوار و محکم باشد، نبايد چنان مغلق و پيچيده شود که براي شنوندگان و خوانندگان، گويايي و رسايي خود رااز دست بدهد و نتواند با عامه خلق، ارتباط برقرار کند.

4-به بهانه ديني و مذهبي بودن شعر مدح و مرثيه، نبايد اجازه داد که شعرهاي ضعيف و سست و فاقد قوت ادبي و صلاحيت شعري رواج يابد.مدايح ومراثي، بايد در نهايت قوت شعري باشد، آنگونه که در آثار بزرگان پيش کسوت عصر ائمه و دوره هاي بعد، در مرثيه ديده مي شود.

5-شاعران مديحه سرا و مرثيه سرا، بايد با درک اهميت و والايي مکانت خويش، در حد مطلوب خلوص و تقوا و مناعت طبع و ثبات قدم و عقيده و عشق وولاي به اهل بيت عصمت باشند و بدانند که شجره نامه آنان به کميت ها ودعبل ها مي رسد و اگر بخواهند مشمول دعاي ائمه «ع » باشند، بايد شايستگي فکري و خطي و عملي و اخلاقي آن را در خويش فراهم آورند.

6-شاعر اهل بيت، بايد هميشه با توجه به زمان و مکان و شرايط، رسالت اجتماعي و تعهد شيعي خود را به اثبات برساند و سروده هايش داراي «پيام » و «جهت » باشد.

7-خوب سرودن درباره ائمه «ع »، نياز به غناي فکري و معلومات عميق شاعردارد.بنابر اين شاعران مرثيه سرا بايد بشدت اهل مطالعه در متون و منابع باشندو شور و شعور را در شعر خويش در آميزند و پخته، پر مطلب و مايه دار بسرايند. [10]

نوحه

بيان مصيبت، گريه کردن با آواز، آواز ماتم، شيون و زاري، مويه گري، زاري بر مرده، شعري که در ماتم و سوگواري با صوت حزين و ناله و زاري خوانند، اعم از سوگواري براي کسي که تازه مرده، يا براي امامان شيعه. [11] ترکيبات ديگر آن عبارت است از: نوحه آراستن، نوحه ساختن، نوحه سرودن، نوحه خواني.نوحه گري بر مرده، رسم جاهليت بوده است و کاري مکروه است، [12] مگر براي معصومين «ع » که نوحه و گريه بر آنان از شعائرمهم و از عوامل نشر فضيلتها و احياي ياد اسوه هاي کمال است و خود امامان بر سيد الشهدا «ع » مي گريستند و امر به نوحه خواني مي کردند.بر جعفر طيار و حمزه سيد الشهدا نوحه خواني شد.آنچه که از کراهت نوحه و ناپسند بودن شغل نوحه گري و زشت بودن اجرت نوحه گر در روايات ياد شده، ناظر به نوحه گريهاي جاهلي است که آميخته به باطل و گاهي حرام بود. [13] .

در فرهنگ عزاداري براي امام حسين، نوحه به نوعي خاص از شعر مرثيه مي گويند که در مجالس به صورت جمعي اجرا مي شود. «اشعار نوحه را براي سينه زدن مي ساختند، يکي نوحه مي خواند و ديگران به نوا و آهنگ و وزن اشعار نوحه خوان سينه مي زدند.ولي اشعار مرثيه را با آهنگ در مجالس سوگواري براي به گريه افکندن و اظهار تاسف شنوندگان بر قتل شهداي کربلا مي خواندند و عنوان روضه نداشت.»، [14] «... از معروفترين شعراي عصر قاجار که مرثيه و نوحه ساخته اند، مي توان يغماي جندقي و وصال شيرازي را نام برد». [15] .

اين شيوه در بين عربها هم متداول است و سبک مرثيه سرايي و نوحه خواني بر سالار شهيدان مخصوص است.با توجه به گستردگي اين مراسم و رواج آن در طول سال، حتي در سوگ امامان ديگر، ضرورت دارد که سروده هاي ناب و نوحه هاي صحيح و دور از تحريفها و دروغها پديد آيد و فرهنگ عاشورا در قالب نوحه نيز ترويج گردد و نوحه خوانان نيز، بيش از هدف قرار دادن گريه، نشر فضيلتهاي اهل بيت را هدف قرار دهند. [16] .

عزاداري

برپا داشتن مراسمي به ياد سيد الشهدا «ع » در ايام مختلف، بويژه دهه محرم و روزعاشورا.اين عمل، که زنده نگهداشتن هدف حسيني و فرهنگ عاشوراست، مورد تشويق بسيار اولياء دين است و خود معصومين، در راه اقامه عزاي حسيني، مي کوشيدند. [17] زيرا عزاداري، بصورت گريه، برپايي مجالس ذکر، سرودن مرثيه، گرياندن، نوحه خواني و... احياء خط ائمه و تبيين مظلوميت آنان است.امام باقر «ع » در زمينه برپايي عزا در خانه ها براي امام حسين «ع » مي فرمايد: «ثم ليندب الحسين و يبکيه و يامر من في داره بالبکاء عليه و يقيم عليه و يقيم في داره مصيبته باظهار الجزع عليه و يتلاقون بالبکاء بعضهم بعضا في البيوت و ليعز بعضهم بعضا بمصاب الحسين.» [18] (به کساني که روز عاشورا نمي توانند به زيارت آن حضرت بروند اينگونه دستور مي دهند) بر حسين «ع »، ندبه و عزاداري و گريه کند و به اهل خانه خود دستور دهد که بر او بگريند و در خانه اش با اظهار گريه و ناله برحسين «ع »، مراسم عزاداري برپا کنند و يکديگر را با گريه و تعزيت و تسليت گويي درسوگ حسين عليه السلام در خانه هايشان ملاقات کنند.

سنت عزاداري، با برخورداري از عشق و محبتي که از امام حسين «ع » در دلها بوده و هست، تبديل به يک برنامه گسترده و مردمي و مقدس شده است و هرگز سستي و خاموشي ندارد و به برکت آن، اقشار بسياري با امام حسين «ع » و دين و فرهنگ عاشورا آشنا مي شوند.فراز و نشيبهاي زيادي بر سوگواري بر خامس آل عبا گذشته است و هر گاه که شيعيان، قدرت و حکومتي يافته اند، در ترويج و توسعه آن کوشيده اند. «در زمان پادشاهي آل بويه، در دهه اول محرم، شيعيان به عزاداري حضرت سيد الشهدا قيام نمودند... معز الدوله، اولين کسي است که فرمان داد که مردم بغداد در دهه اول محرم، سياه بپوشند و بازارها را سياهپوش کنند و به مراسم تعزيه داري حضرت سيد الشهدا قيام نمايند.بستن دکانها و منع طباخي و تعطيل عمومي در روز عاشورا از طرف معزالدوله ديلمي در شهر بغداد به عمل آمد و تا اوايل سلطنت سلسله سلجوقي در آن شهر معمول بود.اين مراسم تا انقراض دولت ديالمه در تمام کشورهاي اسلامي قلمرو آنها مرسوم وبرقرار بوده است.» [19] .

رمز جاودانگي نهضت حسيني نيز همين احيا و زنده نگهداشتن و تعظيم شعائر بوده است.امام خميني «قدس سره » فرمود: «الان هزار و چهار صد سال است که با اين منبرها، با اين روضه ها و با اين مصيبتها و با اين سينه زنيها، ما را حفظ کرده اند، تا حالا آورده اند اسلام را... هر مکتبي تا پايش سينه زن نباشد، تا پايش گريه کن نباشد، تا پايش سر و سينه زن نباشد، حفظ نمي شود... ما بايد براي يک شهيدي که از دستمان مي رود، علم بپا کنيم، نوحه خواني کنيم، گريه کنيم، فرياد کنيم...». [20] برپايي عزا براي سيد الشهدا، نوعي اعتراض به ظالمان و حمايت از مظلوم است.اشک ريختن در سوگ ابا عبدالله «ع »، عامل تقويت حس عدالتخواهي و انتقامجويي از ستمگران و زمينه سازي براي تجمع نيروهاي پيرو حسين «ع » در خط دفاع از حق است.عزاداري براي شهيد، انتقال فرهنگ «شهادت » به نسلهاي آينده است.به تعبير شهيد مطهري: «در شرايط خشن يزيدي، در حزب حسينيها شرکت کردن و تظاهر به گريه کردن بر شهدا، نوعي اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه باطل و در حقيقت، نوعي از خود گذشتگي است.اينجاست که عزاداري حسين بن علي «ع » يک حرکت است، يک موج است، يک مبارزه اجتماعي است.» [21] . عزاداري، سبب مي شود که شور و عاطفه، از شعور و شناخت برخوردار گردد و ايمان را در ذهن جامعه هوادار، زنده نگهدارد و «مکتب عاشورا» بعنوان يک فکر سازنده و حادثه الهام بخش، همواره تاثير خود را حفظ کند.عزاداري، احياء خط خون و شهادت و رساندن صداي مظلوميت آل علي به گوش تاريخ است.عزاداران حسيني، پروانگاني شيفته نورند که شمع محفل آراي خويش را يافته، از شعله شمع، پيراهن عشق پوشيده اند و آماده جان باختن و پر سوختن و فدا شدن اند.نقش عزاداري در حفظ فرهنگ عاشورا مهم است.عميقترين پيوندها را از طريق آميختگي عقل و عشق و برهان و عاطفه که در کربلا تجسم يافته است، انتقال مي دهد.هم بر مظلوميت امام گريه مي شود و هم در سايه آن هدف امام حسين از نهضت و حرکت، شناخته مي شود.روضه هاي خانگي و دسته هاي عزاداري و هيئتهاي زنجير زني، پوشيدن لباس مشکي و پرچم به دست گرفتن و شربت و آب دادن و تلاش در بر پايي مجالس و نوحه خواني و سينه زني و... هر يک به نوعي سربازگيري جبهه حسيني است و اين پيوند قلبي را عمق و غنا مي بخشد.


پاورقي

[1] لغت نامه، دهخدا.

[2] لغت نامه، دهخدا.

[3] کتاب‏ «ادب الطف‏» در 10 جلد از جواد شبر، مجموعه‏اي است که به بررسي شعرا و اشعار قرن اول تا چهاردهم‏ پرداخته که پيرامون امام حسين‏ «ع‏» و حادثه عاشورا سروده‏اند.

[4] پيشواي صادق، ص 81.

[5] ادبيات و تعهد در اسلام، محمدرضا حکيمي، ص 274.

[6] وسائل الشيعه، ج 10، ص 467، بحار الانوار، ج 76، ص 291.

[7] رجال شيخ طوسي، ص 289.

[8] جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص 567.درباره شعر دعبل، بويژه قصيده‏ «مدارس آيات‏» وي، ر. ک: الغدير، ج 2، ص 350.نيز براي آشنايي با زندگي شاعران برجسته‏اي چون کميت، دعبل، سيد حميري و... ر.ک: الغدير، ج 2، 3 و4.نمونه‏هايي از مرثيه‏هاي شاعران اهل بيت نيز در سفينة البحار، ج 1، ص 509، آمده است.همچنين در بحار الانوار، ج 45، ص 242، (باب ما قيل من المراثي فيه) و عوالم (امام حسين)، ص 543 تا 590.

[9] به بحث مستوفا و تحقيقي علامه اميني درباره شعر در تاريخ اسلام و ديدگاه پيامبر و ائمه‏ «ع‏» و علماي شيعه وجايگاه والاي شعراي متعهد شيعه نزد امامان و برخورد شايسته دين با شعر موضعدار، در «الغدير»، ج 2، ص 2 تا 24مراجعه کنيد.

[10] در اين زمينه ها، ر.ک: «ستودگان و ستايشگران» و «مديحت پردازان»، حوزه هنري.

[11] لغت‏نامه، دهخدا.

[12] بحار الانوار، ج 79، ص 88.

[13] به روايات مربوط به تعزيه و ماتم و نوحه در بحار الانوار، ج 79، ص 71 تا 113 مراجعه کنيد.

[14] موسيقي مذهبي ايران، ص 7.

[15] همان، ص 29.

[16] نگرشي به مرثيه سرايي در ايران، عبد الرضا افسري، بررسي گسترده‏اي از سابقه اين کار در ايران و انواع مرثيه‏سراييها دارد.

[17] تاريخچه عزاداري حسيني، ترجمه‏ «تاريخ النياحة علي الامام الشهيد» از سيد صالح الشهرستاني.

[18] کامل الزيارات، ص 175.کتاب‏ «زفرات الثقلين في ماتم الحسين‏»، محمد باقر محمودي، چند جلد، به مساله گريه‏ کردن اولياء خدا بر آن حضرت پرداخته و نيز مجموعه‏اي از مرثيه‏ها در سوگ سيد الشهدا «ع‏» را آورده است.

[19] موسيقي مذهبي ايران، حسن مشحون، ص 4.

[20] صحيفه نور، ج 8، ص 69 و 70.

[21] نهضتهاي اسلامي صد ساله اخير، شهيد مرتضي مطهري، ص 89.