بازگشت

حر بن يزيد رياحي


شهيد والاقدر عاشورا.حر از خاندانهاي معروف عراق و از رؤساي کوفيان بود.به درخواست ابن زياد، براي مبارزه با حسين «ع » فراخوانده شد و به سرکردگي هزار سوار برگزيده گشت.گفته اند وقتي از دار الاماره کوفه، با ماموريت بستن راه بر امام حسين «ع »

بيرون آمد، ندايي شنيد که: اي حر!مژده باد تو را بهشت... [1] در منزل «قصر بني مقاتل » يا «شراف »، راه را بر امام بست و مانع از حرکت آن حضرت به سوي کوفه شد. کاروان حسيني را همراهي کرد تا به کربلا رسيدند و امام در آنجا فرود آمد.حر وقتي فهميد کارجنگ با حسين بن علي «ع » جدي است، صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خويش، از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به کاروان حسين «ع » و جبهه حق پيوست.توبه کنان کنار خيمه هاي امام آمد و اظهار پشيماني کرد، سپس اذن ميدان طلبيد.اين انتخاب شگفت و برگزيدن راه بهشت بر دوزخ، از حر، چهره اي دوست داشتني و قهرمان ساخت.حر با اذن امام به ميدان رفت و در خطابه اي مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگيدن با حسين «ع » توبيخ کرد. چيزي نمانده بود که سخنان او، گروهي از سربازان عمر سعد را تحت تاثير قرار داده از جنگ با سيد الشهدا منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تيرها قرار داد.نزد امام بازگشت و پس از لحظاتي دوباره به ميدان رفت و با رجز خواني، به مبارزه پرداخت و پس از نبردي دليرانه به شهادت رسيد.رجز او چنين بود:



اني انا الحر و ماوي الضيف

اضرب في اعناقکم بالسيف



عن خير من حل بارض الخيف

اضربکم و لا اري من حيف [2] .



که حاکي از شجاعت او در شمشير زني در دفاع از سيد الشهدا و حق دانستن اين راه بود. حسين بن علي «ع » بر بالين حر حضور يافت و خطاب به آن شهيد، فرمود: تو همانگونه که مادرت نامت را «حر» گذاشته است، حر و آزاده اي، آزاد در دنيا و سعادتمند در آخرت! «انت الحر کما سمتک امک، و انت الحر في الدنيا و انت الحر في الآخرة » و دست بر چهره اش کشيد. [3] امام حسين «ع » با دستمالي سر حر را بست.پس از عاشورا بني تميم او را در فاصله يک ميلي از امام حسين «ع » دفن کردند، همانجا که قبر کنوني اوست، بيرون کربلا در جايي که در قديم به آن «نواويس » مي گفته اند. [4] نقل است شاه اسماعيل صفوي قبر حر را گشود و پيکرش را سالم يافت، چون خواست پارچه اي را که بر سرش بسته بود باز کند، خون جاري شد و دوباره آن را بستند، آنگاه بر قبرش قبه اي ساختند. [5] .

سرگذشتهاي مربوط به حر و نقش او در حادثه کربلا، از نخستين بر خوردش با کاروان سيد الشهدا، سپس توبه اش و پيوستن به جبهه حق و شهادت در رکاب سالار شهيدان، درهمه مقتلها و کتابهاي تاريخ عاشورا نگاشته شده است و توبه او شاخص ترين بخش نوراني زندگي اوست.


پاورقي

[1] قاموس الرجال، ج 3، ص 103، امالي صدوق، ص 131.

[2] بحار الانوار، ج 45، ص 14.

[3] همان.

[4] الحسين في طريقه الي الشهادة، ص 97.

[5] سفينة البحار، ج 1، ص 242 به نقل از انوار نعمانيه، سيد نعمت الله جزايري.