بازگشت

جون اشير


«مستر جون اشير» که مستشرق و عضو هيئت جغرافيايي انگلستان بود در سال 1284 ه. 1864 م وارد عراق گرديد آنگاه پيک مخصوصي به نزد قائم مقام کربلا فرستاد که دروازه ها را باز کنند و در نتيجه قائم مقام دروازه ها را باز نمود و براي استقبال آماده شد. جون اشير بعد از غروب آفتاب وارد شهر شد و فانوس کشهاي زيادي را سر راه خود مشاهده نمود، با روشني آنها وارد خانه ي قائم مقام گرديد و در يک اتاقي که به نظر وي مخروبه بوده سکونت کرد. او شهر کربلا را اين گونه توصيف مي کند: «شهري بود پرهيجان و پر تجارت که اصلا تعطيلي نداشت. همه وقت بازارها پر از زوار بود و در شهر يک وجب زمين خالي


ديده نمي شد. يا ساختمان بود يا مشغول ساختمان سازي بودند. اغلب ساکنين شهر از مسلمانان هند، ايراني و عرب بودند. سکونت غير مسلمانان در شهر کربلا ممنوع بود از شهرهاي دور جنازه ي مرده ها را به شهر کربلا منتقل مي کردند، اول آنها را به دور قبر حسين (عليه السلام) طواف مي دادند بعد به خاک مي سپردند. حکومت ترک نيز چيز مختصري بابت هر جنازه مي گرفت. گاه سيل جنازه به سوي شهر سرازير مي گرديد و مسؤولين دروازه ها از ورود آنها ناراحت مي شدند، زيرا ترافيک عمومي شهر به هم مي خورد و بيش از هر چيز احتمال شيوع مرض دولت را به وحشت مي انداخت. (از نکات جالب سفرنامه ها اين است که هيچ يک از جهانگردان به بوي تعفن جنازه ها در آن هواي گرم و مسيرهاي طولاني اشاره اي نکرده اند که اين خود بيانگر عظمت روح و خلوص نيت مؤمنيني بوده که پس از فوت به کربلا حمل داده مي شدند).

گاهي اوقات از کشور ايران هزار جنازه در يک زمان مي رسيد و با هر جنازه حداقل يک يا دو نفر از نزديکان متوفي همراه مي آمدند.

حرم و صحن عباس بن علي عليه السلام را از پشت بامهاي مجاور مشاهده نمودم زيرا از ورود غير مسلمانان به آن جا ممانعت مي کردند.