بازگشت

امير معزي


اميرالشعرا ابوعبدالله محمد بن عبدالملک برهاني نيشابوري، شاعر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هجري بود. تخلص او به معزي به جهت تقرب وي به دربار معزالدين ملکشاه به الب ارسلان است. او تا سال 485 ه. ق در خدمت آن سلطان بود. پس از وفات او مدتي در هرات و نيشابور و اصفهان سرگرم مدح امراي سلجوقي و غير سلجوقي بوده و سپس در خراسان به خدمت سنجر درآمد و تا پايان عمر در خدمت او مي زيست، وفات او بين سالهاي 518 تا 521 هق اتفاق افتاده است. او در قصيده سرايي استاد بود و ديوانش حدود 19000 بيت دارد.



آن که چون آمد به دستش ذوالفقار جان شکار

گشت معجز در کفش چون در کف موسي، عصا






آمد آواز منادي لا فتي الا علي

وانگهي لا سيف الا ذوالفقار آمد ندا



و آن دو فرزند عزيزش چون حسين و چون حسن

هر دو اندر کعبه ي جود و کرم، رکن و صفا



آن يکي را جان ز تن گشته جدا اندر حجاز

و آن دگر را سر جدا گشته ز تن در کربلا



آن که دادي بوسه بر روي و قفاي او رسول

گرد بر رويش نشست و شمر ملعون در قفا



وانکه حيدر گيسوان او نهادي بر دو چشم

چشم او در آب غرق و گيسوان اندر دما



روز محشر داد بستاند خدا از قاتلانش

تو بده داد و مباش از حب مقتولان جدا