بازگشت

ورود اهل بيت به شام


شام کانون قاسطين و ستيزه جويان کينه توز با اسلام ولايت با تبليغات گسترده دستگاه غاصب و خون آشام اموي با تزييناتي تمام عيار و درخور بزرگترين اعياد اسلامي و با کمال بي شرمي همراه با طبل و دهل و زخم زباني سرشار از کينه خود را به استقبال کاروان پيام آور رسالت فرهنگي قيام خونين و مقدس حسيني مهيا کرده و جهت ورود اهل بيت عليهم السلام لحظه شماري مي کند.

آري بدين ترتيب تلخترين حادثه پس از عاشورا رخ مي دهد و مرارت اين


مصيبت عظمي آنچنان زياد است که کاسه صبر امام صبر آفرين حضرت امام العابدين و العارفين سجاد عليه السلام لبريز مي شود و آن غيرت عالم امکان و امام زمان از عمق جان نداي:



فياليت امي لم تلدني و لم اک

يزيد يراني في البلاد اسيرا



سر مي دهد، يعني اي کاش مادرم مرا نزاده بود و به دنيا نيامده بودم تا يزيد مرا در شهر و ديار اسر ببيند.

راجع به سبب اين سخن جانکاه آن حضرت گفته اند در زمان ورود به شام چشم آن حضرت به همسرش يادگار امام حسن مجتبي عليه السلام افتاد ديد وقتي ايشان مي خواهد نقاب را حفظ کند کم مي ماند امام باقر عليه السلام از بغلشان بيفتد و چون مي خواهد امام باقر عليه السلام را بگيرد روبند کنار مي رود چنان غيرت بر آن حضرت فشار مي آورد که آن تعبير جانسوز را سر داد.

و ليکن با کرامت امامت چنان بر خود مسلط که حتي در آن لحظه ي اوج حزن و اندوه نيز از روشنگري و ارشاد مردم غفلت نمي فرمودند و آن حماسه ي جاويد ارشاد پيرمرد شامي با تمسک به آيه هاي قل لا اسئلکم عليه اجرا و آيه و آت ذالقربي حقه و آيه تطهير مي آفريدند و رفته رفته زمينه را براي خطابه جاويد مسجد شام مهيا مي کردند. تا آن که زمان موعود براي ستم سوزي و اتمام امور گسترده فرهنگي و سياسي نهضت فرارسيد.