بازگشت

هر روز عاشورا...


هر روز عاشورا و هر سرزمين، کربلاست. «کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا».اين جمله و شعار، نشان دهنده پيوستگي و تداوم خط درگيري حق و باطل در همه زمانها و مکانهاست.عاشورا و کربلا، يکي از بارزترين حلقه هاي اين زنجيره طولاني است.هميشه حق و باطل رو در روي همند و انسانهاي آزاده، وظيفه پاسداري از حق و پيکار با باطل رابر عهده دارند و بي تفاوت گذشتن از کنار صحنه حق و باطل، بي ديني است.امام خميني «قدس سره » بارها به اين نکته مهم توجه دادند، از جمله در ايام جنگ تحميلي: «امروز، روز عاشوراي حسيني است، امروز ايران کربلاست، حسينيان آماده باشيد.» [1] و درپيامي به مناسبت 17 شهريور فرمود: «عاشورا، قيام عدالتخواهان با عددي قليل و ايمان وعشقي بزرگ، در مقابل ستمگران کاخ نشين و مستکبران غارتگر بود و دستور آن بود که اين برنامه، سرلوحه زندگي امت در هر روز و در هر سرزمين باشد.روزهايي که بر ما گذشت، عاشوراي مکرر بود و ميدانها و خيابانها و کوي و برزنهايي که خون فرزندان اسلام در آن ريخت، کربلاي مکرر.». «17 شهريور، مکرر عاشورا و ميدان شهدا مکرر کربلا و شهداي ما مکرر شهداي کربلا و مخالفان ما مکرر يزيد و وابستگان او هستند.» [2] .

نبرد عاشورا، گر چه از نظر زمان، کوتاهترين درگيري بود (نيم روز) ولي از نظر امتداد، طولاني ترين درگيري با ستم و باطل است و تا هر زمان که هر آرزومندي آرزو کند که کاش در کربلا بود و در ياري امام شهيدان، به فوز عظيم شهادت مي رسيد (يا ليتنا کنا معکم فافوز فوزا عظيما)، [3] جبهه کربلا گرم و درگيري عاشورا داير است.آنگونه که حسين «ع »، وارث آدم و ابراهيم و نوح و موسي و عيسي و محمد «عليهم السلام » است، پيروان عاشورايي او نيز وارث خط سرخ جهاد و شهادت اند و پرچم کربلا را بر زمين نمي نهند، واين جوهر تشيع در بعد سياسي است.



شيعه بايد آبها را گل کند

خط سوم را به خون کامل کند



خط سوم خط سرخ اولياست

کربلا بارزترين منظور ماست



شيعه يعني تشنه ي جام بلا

شيعگي يعني قيام کربلا



شيعه يعني بازتاب آسمان

بر سر ني جلوه ي رنگين کمان



از لب ني بشنوم صوت تو را

صوت «اني لا اري الموت » تو را



شيعه يعني سالک پا در رکاب

تا که خورشيد افکند از رخ نقاب



اين سخن کوتاه کردم و السلام

شيعه يعني تيغ بيرون از نيام [4] .



يکي از نويسندگان محقق مي نويسد: ما يقين داريم که اگر حسين «ع » در زمان ما بود، از قدس، جنوب لبنان و بيشتر مناطق اسلامي کربلاي دومي مي ساخت و همان موضعي را مي گرفت که در برابر معاويه و يزيد ايستاد و از همه مدعيان اسلام و تشيع و از آنان که برقدس و جنوب لبنان مي گريند و در اعلاميه ها، سخنرانيها و صفحه مطبوعات بر سرفلسطين و لبنان معامله مي کنند و در خيابانها و مجامع، سلاح با خود حمل مي کنند، بيش ازتعدادي که در کربلاي اول کنار آن حضرت ايستادند و ياريش کردند، او را ياري نمي کردند.» [5] .

اين ديدگاه، رد کننده نظريه اي است که کربلا و قيام حسيني را تکليفي خاص امام مي داند که نمي توان از آن تبعيت کرد.وقتي ابا عبدالله الحسين «ع » ضرورت قيام بر ضد سلطه ستمگري را که حلال را حرام مي کند و عهد الهي را شکسته، بر خلاف سنت پيامبر عمل مي کند و تجاوزکارانه عمل مي نمايد، در خطبه خويش مي آورد و اين صفات را در سلطه يزيدي محقق مي داند، در پايان مي افزايد «فلکم في اسوة » [6] در کار من براي شماالگوي تبعيت است، اين مي رساند که گستره زمين و زمان، کربلا و عاشوراست و هميشه و همه جا بايد با الهام از اين مکتب، بر ضد ستم قيام کرد و در راه آزادي و عزت، فداکاري نمود.

امام خميني «ره » فرموده است: «اين کلمه کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا، يک کلمه بزرگي است... همه روز بايد ملت ما اين معني را داشته باشد که امروز روز عاشورا است و ما بايد مقابل ظلم بايستيم و همين جا هم کربلاست و بايد نقش کربلا را ما پياده کنيم، انحصار به يک زمين ندارد.انحصار به يک افراد نمي شود.قضيه کربلا منحصر به يک جمعيت هفتاد و چند نفري و يک سرزمين کربلا نبوده، همه زمينها بايد اين نقش را ايفا کنند.» [7] .


پاورقي

[1] صحيفه نور، ج 20، ص 195.

[2] همان، ج 9، ص 57.

[3] زيارت عاشورا.

[4] ابياتي از مثنوي: «شيعه نامه‏»، محمد رضا آقاسي (کيهان 12 / 6 / 71).

[5] الانتفاضات الشيعيه، هاشم معروف الحسني، ص 387.

[6] تاريخ طبري، ج 4، ص 304.

[7] صحيفه نور، ج 9، ص 202.