بازگشت

اديب صابر


شهاب الدين شرف الادباء بن اسماعيل ترمذي، شاعر مشهور ايراني در قرن ششم هجري است. اصل وي از ترمذ بود و شاعري وي هم در آن شهر شروع شد ولي بعدها در نواحي ديگر مانند مرو و بلخ و خوارزم، روزگار گذرانيد و به مداحي سنجر اختصاص يافت. وقتي سنجر او را به رسالت نزد اتسز خوارزمشاه فرستاد، او چندي در خوارزم ماند و اتسز را مدح گفت. اتسز توطئه اي براي قتل سنجر ترتيب داده بود، صابر از آن آگاه شده و به وسيله اي سنجر را مطلع کرد و نقشه ي اتسز باطل گرديد و او اديب را در جيحون انداخت. قتل صابر بين سال هاي 538 تا 542 ه. ق صورت گرفته است. ديوان او غزلها و تغزلهاي لطيف بسيار دارد.



به کربلا چو دهان حسين از او بچشيد

همي دهند زبانها يزيد را دشنام



مشکل دل، ارچه عهد تو بشکست روزگار

کي داشت عهد نيک بر اهل زمين، زمن؟



داني که بر علي و حسين و حسن چه کرد

عهد بد زمانه، چه در سر، چه در علن؟



هجران تو دشت کربلا بود

زو حصه ي من همه بلا شد



وز خون دو ديده، رويم اينک

چون حلق شهيد کربلا شد