بازگشت

فساد بني اميه


يکي از علل قيام سيد الشهدا «ع »، فساد دودمان بني اميه (شجره ملعونه) بود که حکومت اسلامي را در دست گرفته، کينه هاي ديرين خود را بر ضد اسلام و پيامبر، اعمال مي کردند. فساد گسترده امويان را که از اسباب عمده نهضت حسيني و امتناع آن امام شهيد از بيعت با يزيد بود، مي توان چنين شمرد:

1-اسلام زدايي و تحريف معارف دين و بدعت گذاري.

2-ترويج فرهنگ جبر و سکوت و تسليم.

3-غارت بيت المال و صرف آن در راه منافع و اميال شخصي.

4-فساد اخلاق و ترويج شراب و شهوت و قمار.

5-احياء تعصبهاي قومي و ارزشهاي دوران جاهلي.

6-به کار گماردن عناصر نالايق و فاسد، تنها به دليل «اموي » بودن.

7-حيله گري و تزوير و تبليغات دروغين.

8-کينه و عداوت آنان با آل علي «ع ».

9-محروم کردن شيعيان ائمه از مناصب سياسي و حقوق اجتماعي و اقتصادي.

10-کشتارهاي دسته جمعي مسلمانان و سرکوب آنان در شهرها.

11-دستگيري، حبس و کشتن چهره هاي درخشان و انقلابي و آگاه مسلمان که هوادار اهل بيت بودند.

12-بيعت گرفتن اجباري از مردم و سران قبايل به نفع يزيد.

فسادهاي فوق، از دوره روي کار آمدن معاويه آغاز شد و روز به روز گسترده تر و شديدتر گرديد و با مرگ معاويه و خلافت يزيد، به اوج خود رسيد و اسلام را در آستانه کامل نابودي قرار داد.در کتبي که به تشريح فلسفه قيام حسيني پرداخته، اينگونه فسادها بطور مشروحتر بيان شده است. [1] .

امام حسين «ع » در سخنان متعددي فساد بني اميه را مطرح فرموده است.از جمله در نطقي که پس از فرود آمدن در «بيضه » ايراد کرد و روي اطاعت از شيطان، ترک اطاعت خدا، فساد آشکار، تعطيل حدود الهي، حلال کردن حرامهاي خدا و تحريم حلال الهي وبيت المال را ملک خود دانستن تاکيد نمود: «... الا و ان هؤلاء قد لزموا طاعة الشيطان و ترکوا طاعة الرحمن و اظهروا الفساد و عطلوا الحدود و استاثروا بالفيي ء و احلوا حرام الله و حرموا حلاله...». [2] و در سخن معروف خويش پس از فرود آمدن در سرزمين کربلا، روي دگرگوني اوضاع و عمل نشدن به حق و نکوهيده ندانستن باطل تاکيد کرده فرمود: «الا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لا يتناهي عنه...». [3] .



اکنون که ديده هيچ نبيند به غير ظلم

بايد زجان گذشت کزين زندگي چه سود؟




پاورقي

[1] از جمله مي‏توان به کتابهاي: حياة الامام الحسين (ج 2)، معاويه سر دسته تبهکاران، درسي که حسين به انسانها آموخت، شيعه و زمامداران خود سر، اوراق سياه، معاويه و تاريخ، ارزيابي انقلاب امام حسين‏ «ع‏»، پرتوي از عظمت ‏حسين‏ «ع‏» و تاريخ مفصل اسلام (عمار زاده)، ص 308 و... مراجعه کرد.

[2] تاريخ طبري، ج 6، ص 229.

[3] لهوف، سيد بن طاووس، ص 34.