بازگشت

عبدالله بن همام


وي از هواداران و نزديکان يزيد بن معاويه بود. پس از آنکه يزيد - بعد از مرگ پدرش - به خلافت رسيد، عبدالله بن همام به حضور يزيد رسيد و گفت: «اي اميرمؤمنان! خدا تو را بر اين مصيبت صبر دهد. و عطيه ي خلافت را بر تو مبارک کند و محبت رعيت را در دل تو جاي دهد. معاويه به راه خود رفت، خدايش بيامرزد و روان او را شاد گرداند و تو را به کارهاي شايسته و نيک توفيق دهد که مصيبتي بزرگ ديده اي و عطايي معتبر يافته اي، پس از پدر رياست يافته اي و عهده دار سياست شده اي. سخت ترين مصائب را ديده اي و بهترين خواستني ها را يافته اي. از خدا براي مصيبت ديدگان صبر بخواه و بر عطيه سپاسگزار باش و آفريدگار خويش را ستايش کن. خدا ما را از تو بهره ور کند و تو را محفوظ دارد و کسان را به وسيله ي تو مصون دارد». و شعري بدين مضمون خواند: «اي يزيد بر مصيبتي که ديده اي صبور باش و نعمت خداي را که فلک به تو داده سپاس بدار! مصيبتي نيست که هم سنگ مصيبت تو باشد و نعمتي چون نعمت تو نمي باشد. خلق خدا مطيع تو گشته، تو رعايت آنها را مي کني و خدا رعايت تو را مي کند، تو از معاويه براي ما به يادگار مانده اي. اميد داريم که ملال و خبر بد و مصيبت تو را نشنويم.»